عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 435
نویسنده : رسول رشیدی

هیس، فریاد خاموش دخترانی است که در جامعه بشری قربانی پدیده ای شوم اجتماعی می شوند؛ پدیده ای که دیر زمانی است ریشه در فرایند اجتماعی بشری دارد و چنان در دل آن جا خوش کرده که امیدی برای رهایی اش نیست. تجاوز جنسی به نوباوگانی که نه زبان بازگو دارند و نه گوش شنوایی برای شنیدن آن در کنار خود می بینند؛ بلایی برای جان و روان این آینده سازان آینده خلق بشر که در تنگناهای فکری غوطه می خورند و با ایجاد حصار های خشک و نامنعطف ذهنی، مسیرهای وقوع چنین پدیده ای دلخراش را در جامعه خود همواره ساخته اند.

 

 نگاهی به این فیلم، ذهن بی جان مرا جدای از اینکه بی رمق و بی رمق تر ساخت، به همهمه واداشت که قلمی بفرساید و از دیدگاه جرم شناسی نیم نظری به این واقعه در فرایند جامعه ایرانی بیندازد تا شاید ضمن تلنگری حداقلی به ذهن شهروندان ایرانی، دست کم مسیر یافتن راه حل یا راه حل های احتمالی برای برون رفت از این معضل، آغاز شود، هرچند که خود نتواند و ناتوان از ارائه راه حلی برای آن باشد. چرا که قلم ها همواره تکلیف بر «ارائه راه حل» ندارند و «طرح مساله» نیز می تواند برای برخی از آنان، رفع تکلیف اخلاقی کند.

 

علل زایش بی چون و چرای این پدیده شنیع اجتماعی که در دل جامعه بسان سرطانی ناپیدا رو به رشد است و خاموشی را پیشه خود کرده است، چیست و عوامل کدامند؟! موارد زیر شمه ای از این علل و عوامل است که توجهی مضاعف می مطلبد.

 

 



:: برچسب‌ها: تجاوز ، دختران ، نونهالان ، تجاوز جنسی به دختران ,
تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 446
نویسنده : رسول رشیدی

امروز قانونی از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشت که به موجب آن سرپرستان فرزند خواندگان می توانند با آنها ازدواج کنند! تصویب این قانون به این بهانه بوده که بعضا به واسطه عدم محرمیت میان فرزند خوانده و سرپرست، تجاوز جنسی هایی روی می داده است که تنها راه برون رفت از وقوع این پدیده نامبارک، وضع این قانون اندیشه شده است (!) در این راستا، جلوگیری از سوءاستفاده از کودکان را نیز هدفی دیگر برای وضع این قانون دانسته اند.

 

در واقع، ماده ۲۷ لایحه حمایت از کودک و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست سال ۸۸ پس از پرداختن به مساله ازدواج سرپرست، (بعد از صدور حکم سرپرستی توسط دادگاه) به مقوله ممنوعیت ازدواج بین سرپرست و فرزندخوانده پرداخته است. لازم به یادآوری است که قانونگذار در ماده مذکور، در راستای رفع نواقص و کاستی‌های قانون قبلی و نیز حمایت موثر از طفل فرزندخوانده گام موثری برداشته است تا به آنجا که در ادامه ماده ۲۷، در تبصره عنوان می‌کند که: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن فی‌مابین سرپرست و طفل ممنوع است». تبصره فوق از این لحاظ که قانونگذار تلاش کرده در جهت حفظ منافع طفل و ایجاد محیطی گرم و خانوادگی در راستای رشد و بالندگی کودک مترقی عمل کند، شایان توجه است در نسخه اصلاح‌شده مورخ ۴مرداد ۱۳۹۱ مجلس شورای اسلامی تغییری نسبت به این ماده ایجاد نشده و ایرادی هم از سوی شورای نگهبان درخصوص تبصره ماده عنوان نشده است. اما بخش سوال‌انگیز و درواقع از ابداعات ماده مذکور، تبصره انتهایی ماده در نسخه مورخ ۹۱/۱۲/۵ است. بنابراین در اصلاحی که در تعاقب نظر شورای نگهبان در خصوص ایراد وارده به تبصره ماده ۲۷ به‌وجود آمده، مجلس شورای اسلامی تبصره ماده ۲۷ را به این نحو اصلاح کرده است: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است، مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد».

 

یادداشت حاضر نظری اجمالی به وضع این تبصره داشته و آن را در بوته نقد جرم شناختی و اخلاق قرار می دهد تا نشان دهد که وضع چنین تبصره ای نه تنها مفید نبوده و مانع سوءاستفاده از کودکان نمی شود بلکه برعکس عاملی برای سوءاستفده از آنان خواهد بود.

 

 

لپ مطلب

 

در زمانه ای که اخلاق مسلم جامعه به کناری رانده شده و قربانی رفتارهای غریزی و حیوانی عده ای سرپرست فرزندخوانده می شود، دیگر انتظارها از اخلاق به حداقل می رسد و با دوام این مساله باید معتقد بود که دیری نخواهد انجامید که اخلاق راستین از بطن و متن جامعه رخت بر بسته و جای خود را به اخلاق بدلی و ساختگی می دهد؛ اخلاقی که از وضع چنین قوانین شرمسارکننده ای حمایت می کند.

 

فرزند بی پناه و درمانده ای که از نعمت پدر و مادر و خویشاوندان دلسوز بی بهره بوده و در نتیجه به مراکز بهزیستی سپرده می شود، بدست سرپرستانی شهوت منش واگذارده می شوند که فردا و پس فرداها از انها به منزله ابزاری جنسی بهره گیرند. گرچه از منظر دینی، نمی تواند منعی شرعی برای ازدواج این فرزندان یا سرپرستان شان یافت اما این مساله دلالت بر پذیرش آن از ناحیه اخلاق مسلم اجتماعی ندارد. اخلاق یعنی همان نیروی اندرونی جامعه که ما شهروندان را به رعایت برخی رفتارهای نیک امر کرده و از برخی رفتارهای ناپسند باز می دارد، پاره ای از رفتارها را حتی در قالب قانونی و با رنگ و لعاب تقنینی نمی تواند پذیرا باشد و وضع چنین قانونی در زمره این مقوله هاست که باید از گردونه اجرایی خارج گردد.

 

پیشگیری از وقوع جرم در هر جامعه ای یکی از ابزارهای کنشی در مقابله با پدیده جنایی است. این مساله امری ضروری است و از رهگذر ابزارهای موقعیتی یا وضعی و اجتماعی به نحو احسن می تواند در راستای رسالت راستین خود ایفای نقش نماید اما این مساله تا بدانجا واجد اهمیت نیست که پا بر روی ارزش های مسلم اخلاقی در جامعه گذاشت و به بهانه شهوت رانی پاره ای از شهروندانِ اسیر در دام شهوت و غریزه حیوانی، دست از این ارزش های اخلاقی شست. در جامعه ای که پایه های وزین دین مبین اسلام در تار و پود فرایند اجتماعی ریشه دارد و در جامعه ای که تمدن چندین هزاره اش شهره عالم است، هنجارها و ارزش های اخلاقی از جمله نوع دوستی از یکسو و کنترل هوی و هوس حیوانی از سوی دیگر را مکرر گوشزد کرده و تذکر می دهد، حمایت از عده ای انسان شهوت ران و پا گذاشتن بر این ارزشها جای تامل فراوان دارد.

 

حقیقت این است که شنیدن وضع چنین قوانینی، هر شهروند ایرانی معقول را به شرم می آورد. چنین سرپرستانی که کودکان بی سرپرست را تحت سرپرستی خود قرار می دهند، در وهله نخست، آدمیانی آدم تلقی می شوند که حس نوع دوستی و انسان دوستانه شان چنان در وجودشان ریشه داشته که کودکی بی سرپرست را در آغوش خانوادگی و حریم خصوصی شان وارد کرده و چنان دختر یا پسر راستین خود با او رفتار کرده، تربیت نموده و به منزله فرزندی مفید و خدمتگذار به جامعه تحویل می دهد. چنین سرپرستانی چگونه می توانند نگاه جنسی به این نوباوگان ایرانی داشته و سرانجام آنها را اسیر هوی و هوس خود کنند؟! اساساً وضع چنین قانونی با عذر غیرمنطقی پیشگیری از وقوع تجاوزهای جنسی، با غایت و ماهیت فرزندخواندگی و شرایط سرپرستان مغایر بوده و در حقیقت نقض غرض است. چندان که راهکار موافقت دادگاه و صدور جواز این ازدواج نیز از  این حقیقت هیچ نمی کاهد و وجه ناپسند این رفتار را پسندیده نخواهد کرد.

 

به علاوه، چنین قانونی، برخی از این کودکان بی سرپرست را در حد ابزاری جنسی برای برخی متقاضیان سرپرستی که مال و مکنت فراوان دارند و اندیشه جنسی در پس ذهن شان لانه داشته، می کند. یعنی چنین قانونی در حقیقت ابزاری برای سوءاستفاده شده و درهای سوءاستفاده برای اشخاص شهوت ران باز می کند. امری که بسان روانه کردن این کودکان از گودال به چاه است.

 

این چنین قانونی در نهایت نه تنها ابزاری برای پیشگیری از وقوع برخی تجاوزهای احتمالی از ناحیه پاره ای از سرپرستان شهوت ران علیه فرزندان بی سرپرست تحت سرپرستی آنان نخواهد بود بلکه جدای از قربانی کردن برخی از ارزش های مسلم اخلاقی در جامعه مان، رهگذرهای وقوع جرایم خشونت آمیز را فراهم می سازد و افزون بر این، عامل بزه دیدگی های مکرر این فرزندان از همان اوایل دوران فرزندخواندگی شده و در نتیجه جامعه را  مواجهه با شهروندانی مبتلا به بیماری ذهنی-روانی در اثر چنین برخوردهای نامبارک از ناحیه سرپرستان در آینده ای نه چندان دور می سازد.

 

کودکی که از داشتن والدین بی بهره  است و خویشاوندی نیز ندارد که حامی او باشد به سرپرست سپرده می شود تا حمایت شود؛ سرپرستی که تنها مامن آن کودک است. وقتی این سرپرست نظر جنسی به آن کودک داشته باشد، این کودک درمانده که هیچ جایگزینی برای ادامه زندگی و تامین معاش ندارد ناگزیر و برخلاف باورها و میل واقعی اش تن به خواسته ای می دهد که هیچ از آن دل خوشی ندارد و آرام آرام این مساله از نظر ذهنی-روانی چنان در ذهن و قلب او ریشه می دواند که پیامدهای احتمالی آن در بیشتر اوقات اگر عارضه وخیم روانی نباشد، وقوع جرم علیه آن سرپرستِ به ظاهر همسر قانونی خواهد بود. وانگهی، چنین کودک بی پناهی که به سرپرست همسر در دوران کودکی سپرده شده است چون پناهگاه دیگری ندارد، در اثر این واقعه، چه بسا مکرر متحمل رفتارهای مجرمانه از ناحیه سرپرست شده و مکرر مبتلا به بزه دیدگی شود. چون مامنی دیگر ندارد به ناچار این رفتارهای نامبارک را می پذیرد و با گذر زمان و پرشدن ظرفیت ذهنی و روانی این شخص با گذر زمان، واکنش اتفاقی در قالب جرایم فجیع قتل عمدی و همسرکشی و مواردی از این دست تبلور می یابد.

 

 

سخن آخر 

پس می بینیم که وضع چنین قوانینی در عمل و با گذر زمان، نه تنها مشکلی از مشکلات جامعه نمی کاهد بلکه خود باری بر مشکلات موجود می شود و پیامدهای آن در دراز مدت بسیار برای جامعه و شهروندان مان مخرب خواهد بود. امید وارم که این قانون سرانجام به تصویب شورای نگهبان نرسد و عامل شرمساری ما شهروندان ایرانی چه در عرصه داخلی و چه بین المللی نشود.

 

 

 

 


تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 486
نویسنده : رسول رشیدی
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 722 هيأت عمومي ديوان عالي كشور در مورد قابليت استماع دعوي اعسار كه مديون در اثناء رسيدگي به دعوي داين اقامه كرده است
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 721 هيأت عمومي ديوان عالي كشور در خصوص صلاحيت قضايي جرم مزاحمت تلفني
 
 
 راي وحدت رويه شماره 720 صلاحيت سازمان تامين اجتماعي بعنوان مرجع رسيدگي‌كننده به تكليف قانوني كارفرما
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 719 هيأت عمومي ديوان عالي كشور در خصوص تعيين مرجع صالح براي رسيدگي به درخواست تقسيم تركه
 
 
 راي وحدت رويه شماره 718 حق حبس در فرض حال بودن مهريه
 
 
 راي وحدت رويه شماره ۷۱۷ مسئوليت برابر رانندگان در حوادث رانندگي منجر به فوت با هر ميزان تقصير
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 716 هيأت عمومي ديوان عالي كشور چنانچه زوجه بدون مانع مشروع از اداي وظايف زوجيت امتناع ورزد بااثبات مراتب از ناحيه زوج در د
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 715 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص اينكه آراء دادگاههاي عمومي جزائي و انقلاب در مواردي كه مجازات قانوني جرم اعدام باشد
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 713 مورخ 15/10/1388 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص مجازات مقرر در ماده 45 قانون توزيع عادلانه آب مصوب 16/12/1361
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 710 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص مرجع حل اختلاف بين بازپرس و دادستان
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 709 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص صلاحيت دادگاه كيفري استان
 
 
 راي وحدت رويه شماره ۷۰۸ هيات عمومي ديوان عالي كشور دائر به اينكه تقسيط مهريه مسقط حق حبس زوجه نيست
 
 
 راي شماره ۷۰۷- ۲۱/۱۲/۱۳۸۶ وحدت رويه هيات عمومي درخصوص عدم نياز به تقديم دادخواست قلع و قمع بنا موضوع ماده۳ قانون اصلاح قانون حفظ كاربري اراضي
 
 
 رای وحدت رویه شماره۷۰۶ مورخ 1-8-1386دیوانعالی کشور درخصوص مرجع تجدیدنظر از آراء صادره از دادگاههای نظامی یک نسبت به جرائمی که در صلاحیت دادگاهه
 
 
 رأي وحدت رويه شماره705 هيأت عمومي ديوانعالي كشور درخصوص صلاحيت دادگاه رسيدگي‌كننده به دعوي مطالبه مهريه
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 704 هيأت عمومي ديوانعالي كشور درخصوص صلاحيت دادگاههاي عمومي و انقلاب در رسيدگي به اتهام اخلال در نظام اقتصادي كشور
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 703 هيأت عمومي ديوانعالي كشور درخصوص صلاحيت دادگاههاي تجديدنظر استان‏‏ درخصوص رسيدگي به درخواست تجديدنظر از احكام صادر
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 702 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص صلاحيت شوراي‏‏ اصلاحات ارضي نسبت به اصلاح اسناد مربوط به نسقهاي زراعي
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 700 درخصوص نحوة نظارت دادستان شهرستان به انجام وظايف مربوط به رئيس يا دادرس علي‌البدل حوزه قضائي بخش
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 699 درخصوص قابل اعتراض بودن آراء كميسيون ماده 77 قانون شهرداري توسط سازمانهاي دولتي در مراجع دادگستري
 
 
 رأي وحدت رويه شماره698 هيأت عمومي ديوانعالي كشور درخصوص صلاحيت ديوانعالي كشور به رسيدگي به جرائم موضوع ماده612 قانون مجازات اسلامي
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 696- 13/10/85 در خصوص خروج موضوعی بزه انتقال مال غیر از مقررات مربوط به مرور زمان
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 695 -7/9/1385 ديوان عالي كشور
 
 
 رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به شماره 694 مورخ 21/9/1385 در خصوص صلاحیت دادگاه رسیدگی کننده نسبت به اعتراض دستور ضبط وثیقه یا وجه الکفا
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 693-9/8/1385 ديوان عالي كشور
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 692-18/7/1385 ديوان عالي كشور
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 691-11/7/1385 ديوان عالي كشور
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 690 مورخ 3/5/1385هيأت عمومي ديوان عالي كشور
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 689مورخ 20/4/1385 در خصوص صلاحیت دادگاهها در امور کیفری
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 688 هيأت عمومي ديوان عالي كشور در مورد صلاحيت دادگاه رسيدگي‌كننده به دعوي چك
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 687مورخ 21/3/1385 در خصوص رسیدگی به جرائم اطفال
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 686مورخ 5/2/1385 در خصوص تبصره 1 ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 685مورخ 23/12/1384 در خصوص تخریب منابع طبیعی و ومحیط زیست
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 684 هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخصوص بزه قاچاق
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 683مورخ 13/10/1384 در خصوص ماده 376 قانون مجازات اسلامی در مورد تعیین ارش
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 682مورخ6/10/1384 در خصوص بند 6 ماده 5 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 680مورخ25/5 /1384 در خصوص مواد 206و207 آئین نامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی
 
 
 رأي وحدت رويه شماره 679 ـ 18/5/1384 هيأت عمومي ديوانعالي كشور راجع به تفويض اختيار ضبط وثيقه و وجه‌الكفاله به دادستان عمومي و انقلاب
 
 
 راي وحدت رويه شماره ۶۷۸ هيات عمومی ديوان عالي كشور راجع به مرور زمان بر جرایم و تخلفات ارزی
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 677مورخ14/4/1384 مجازات بزه دریافت رشوه از مجازاتهای تعزیری است و مشمول مرور زمان نمی شود
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 676مورخ 10/3/1384 در خصوص ماده 5 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مربوط به قاچاق مواد مخدر
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 675 مورخ 13/2/1384 در خصوص تبصره ماده 34 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت
 
 
 رأي وحدت رويه شماره674 مورخ 30/1/1384 هيأت عمومي ديوانعالي كشور راجع به مراجع صالح براي تجديدنظرخواهي در شعبات تشخيص ديوانعالي كشور
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 673مورخ6/11/1383 ماده614 قانون مجازات اسلامی((تعزیرات))ناسخ تبصره ماده 269 همان قانون نمی باشد
 
 
 راي وحدت رويه شماره 672- 1/10/1383 هيأت عمومي ديوانعالي كشور درخصوص خلع يد
 
 
 رأی وحدت رویه شماره 671مورخ 17/9/1383 در خصوص الغای قرارتعلیق اجرای مجازات جرم در صورت ارتکاب جرم جدید
 
 

 رأی وحدت رویه شماره 670 مورخ10/9/1383 در خصوص تعیین مرجع صالح به رسیدگی در مورد جریمه ی کسر تخلیه کالاهایی که توسط حاملین در محوطه گمرک تخلیه می شود

 

منبع  :  سایت  http://maghalathoghooghi.blogfa.com

 

تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 635
نویسنده : رسول رشیدی

چكيده
با تخصيص صحيح منابع عدالت كيفري م يتوان به فايدة كاهش جرم در آينده دست ياف ت،
ولي اينكه كدام راهكار براي اين منظور انتخاب شود تا نظام هزينه فايده به نفع مجازات باش د،
مستلزم بررسي دقيق هزين ههاي هريك از مكانيز مهاي فايد هگرايانة مجازات شامل بازدارند گي،
بازپروري و ناتوا نسازي بزهكار و نيز ارضاي بزهديده است. در اين مقاله ابتدا هزين ههاي جرم و
مجازات، فارغ از نوع روش پيش گيري كيف ري بررس ي خواهد ش د، سپس ه زين ههاي اعمال
مجازات بنا بر نوع هدف فايد هگرايانة مجازات تحليل خواهد شد.

 

مقدمه
سودانگاري در مجازات، متأثر از اين ديدگاه كه اَعمال بشري بايد براساس نتايج آن
ارزيابي شود، قدمتي طولاني دارد. نخستين قرائت نظام مند سودانگاري به وسيلة بنتا م
ارائه شد. به عقيدة بنتام طبيعت، انسان را در سيطرة دو خداوندگار قرار داده است؛ يكي
لذت و ديگري اَلم. همة اعمال، گفتار و تفكرهاي ما متأثر از همين اصل فايده است.
اين اصل نه تنها بر افراد بلكه بر دولت نيز حاكم است؛ يعني همه به دنبال افزايش لذت
و كاهش الم هستند. وظيفة حكومت براساس اصل فايد ة ترويج خوشي در جامعه
است؛ وظيفه اي كه بخشي از آن را ب ه واسطة مجازات انجام مي دهد . بدين ترتيب
مجازات اگرچه ذاتاً شرّ است، ولي وقتي خوشي و لذت بيشتري توليد كند، قابل توجيه
از منظر بنتام به عنوان يك فايده گرا، نتيجة مفيد .(Bentham, 1995: است ( 285
مجازات، همان كاهش جرم است. اهميت اين نتيجه (تقليل بزهكاري) از آن جهت
است كه جرم، عملي است كه در گذشته واقع شده است، در حالي كه آينده لايتناهي و
نامحدود است. جرم به طور مستقيم بر قرباني تأثير مي گذارد، در حالي كه جرايم آينده
امكان تأثير بر هر شخصي را دارد و بالأخره اينكه صدمة حاصل از جرم معمولا قابل
اصلاح نيست، در حالي كه جرايم آينده هميشه قابل پيشيگير ي اند. ب ا توجه به اين
دلايل، پيشگيري از جرايم آينده هدف اصلي و عامل توجيه كنندة كيفر است
.(Primoratz, 1989: 19)
حال اگر مجازات باعث كاهش بزهكاري در آينده شود ، آيا هزينه هاي آن قابل
رقابت با هزينه هاي بزهكاري هست يا نه؟ به عبارت ديگر، آيا در موازنة نهايي مي توان
مدعي شد به رغم هزينه هايي كه براي اعمال نظام عدالت كيفري كرده ايم، نفع بيشتري
حاصل شده است؟ در واقع براي جرم انگاري يك رفتار بايد معيار هاي سه گانة اصول ،
پيش فرض ها و كاركرد ها را در نظر گرفت. منظور از اصول اين است كه آيا عمل
موضوع جرم انگاري در صلاحيت دولت است و به او ارتباط دارد؟ به عبارت ديگر، آيا
ماهيت عمل به گونه اي است كه به پايه و اساس نظم عمومي صدمه وارد كند؟ منظور از
پيش فرض ها اين است كه آيا استفاده از نظام هاي كنترل كنند ة غيركيفري مثل نظام
حقوق مدني، اداري، انضباطي يا انتظامي مؤثر تر است يا نه ؟ و بالأ خره مقصود از
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
123

 

 

كاركردها اين است كه آيا منافع جرم انگاري دربارة يك عمل، از مضرات آن بيشتر است
.( 126 127 : يا نه؟ (عبدالفتاح، 1382
بحث ما دربارة پرسش سوم يعني كاركرد نظام عدالت كيفري است . مي خواهيم
بدانيم مضرات يا به تعبير تخصصي تر، بهاي بزهكاري براي جامعه چيست؛ زيرا فقط با
شناخت اين هزينه هاست كه مي توان پي برد آيا با مجازا تكردن آن رفتار و در نتيج ه
جلوگيري از وقوع جرم، نظام هزينه فايده به نفع هزينه خواهد بود يا به نفع فايده ؟
روشن است اين ارزيابي با توجه به نبود شناخت كافي، دشواري هاي فراواني دارد؛ زيرا
بسياري از عوامل را مشكل بتوان كمي كرد و مطالعات هنوز در مراحل نخستين و
ابتدايي گام برمي دارد، به همين دليل هنوز جنبة قطعي و قان عكننده به خود نگرفته است
62 ). با وجود اين، ابتدا هزينه هاي جرم و مجازات را به طور اجما لي از : (پرفيت، 1387
نظر خواهيم گذراند (گفتار اول)، سپس به طور مفصل هزينه هاي اعمال مجازات را به
تفكيك هريك از اهداف فايده گرايانة آن بررسي خواهيم كرد (گفتار دوم).
1. هزينه هاي جرم و مجازات
1 1. هزينه هاي جرم
هزينه هاي جرم را مي توان به دو دستة پيش و پس از وقوع جرم تقسيم كرد.
1 1 1. هزينه هاي پيش از وقوع جرم
مقصود از هزينه هاي پيش از وقوع جرم، همة هزينه هاي ي است كه دولت از خزان ة
عمومي و افراد معمولي براي جلوگيري از وقوع جرم مي پرداز د. ظاهر اً توجيه اين
هزينه ها بر اين ايده متكي است كه چنين هزينه هايي نسبت به هزينه هاي مجازات، با در
نظر گرفتن هزينه هاي پس از وقوع جرم مقرون به صرفه تر است.
برخي از اين هزين هها هزينه هاي مربوط به پيشگيري اجتماعي است كه نوعا دولت
متقبل آن مي شود؛ مانند هزينه هاي مربوط به آموزش و پرورش، ايجاد اشتغال، بهداشت
و... . البته اهداف پشت سر اين هزينه ها متنوع است، ولي به طور قطع يكي از آنها
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
124
جلوگيري از ناهنجاري ها و كج روي هاي اجتماعي است. 1 بنابراين، نمي توان مدعي شد
وقتي جرم كاهش يابد لزوماً در اين هزينه ها نيز كاهش محسوسي رخ خواهد داد؛ زيرا
ممكن است براي تعقيب اهداف و وظايف ديگر، دولت همچنان خود را به صرف اين
هزينه ها ملتزم بداند.
بخش ديگري از اين هزينه ها به پيشگيري وضعي از بزهكاري مربوط است . اين
هزينه ها كه تأثير مشخصي بر بهاي بزهكاري دارند، علاوه بر دولت و مؤسسات عمومي
بر افراد معمولي نيز تحميل مي شوند. منظور از اين هزينه ها همة هزينه هاي ي است كه
براي تغيير اوضاع و احوال پيش از وقوع جرم صورت مي گيرد تا با ايجاد آماج هاي
جرم، هزينة بزهكاري را براي مجرم بالقوه بيشتر كند و از اين راه مانع بزهكاري شود .
روش مزبور بر اين پيش فرض مبتني است كه مي توان از راه كاهش درجة آسيب پذيري
آماج هايي كه در حال حاضر فرص تهاي آسان بسيار زيادي را براي ارتكاب جرم فراهم
مي سازند، از وقوع جرم جلوگيري كرد؛ به عنوان مثال نصب زنگ خطر و قف ل هاي
مناسب تر براي پيشگيري از سرقت منازل، نصب برچسب هاي كشف كنندة سرقت بر
روي كالاهاي موجود در قفسه ها براي پيشگيري از سرقت فروشگاه ها، كاربرد مواد
نشكن و ضدزنگ براي پيشگيري از خرابكاري و تخريب (نجفي ابرندآبادي و
323 ). نمونه هاي ديگر اين نوع هزينه ه ا را مي توان در استفاده از : هاشم بيگي، 1377
لباس ها يا اتومبيل هاي ضدگلوله براي جلوگيري از قتل يا سوء قصد، به كارگيري
فناوري هاي پيچيده تر در چاپ كار تهاي شناسايي و اسكناس براي جلوگيري از جعل
آنها و نيز افزايش نيروهاي پليس براي گش تزني هاي بيشتر يا افزايش نور خيابا ن ها و
كوچه ها براي پيشگيري از همة جرايمي كه در اماكن عمومي ارتكاب مي يابن د،
جست وجو كرد.
1. به نظر برخي جامعه شناسان، جرم در وهلة اول، يك پديدة بهنجار است؛ زيرا در همة انواع اجتماعات
ديده مي شود و عموميت دارد. وقتي پديده اي بهنجار باشد سودمند نيز هست. اگر جرم را عملي
بدانيم كه احساسات جمعي را جريحه دار مي كند، نه تنها تحريك اين احساسات براي حيات اجتماعي
ضروري است، بلكه گاهي جرم در شكلي كه اين احساسات در آينده به خود خواهند گرفت مؤثر
82 83 )، ولي به هر حال وقتي آمار جرم از حد متعارف آن تجاوز كند، حالت : است (دوركيم، 1373
مرضي به خود خواهد گرفت، درست مثل زماني كه اين آمار به طور محسوسي از حد متعارف كمتر
.( باشد (همان: 87
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
125
2 1 1. هزينه هاي پس از وقوع جرم
يكي از مباني جرم انگاري، جلوگيري از ورود خسارت در اثر جرم به افراد يا
جامعه است. بسياري از اعمال بدان جهت جرم شناخته شده اند كه منتهي به ايراد
خسارت مي شوند.
برخي از اين خسارت ها همان زياني است كه جرم براي نظم و آرامش عمومي دارد.
از آنجا كه انجام هرگونه فعاليت مثبت در جامعه مستلزم وجود درجه اي از امنيت است،
شكي نيست كه وقوع جرايم بر اين فعاليت ها اثر سوء دارد؛ به عنوان مثال اگر احساس
ترس و ناامني در اثر وقوع جرايم افزايش يابد، انجام فعاليت هاي اقتصادي روزانة مردم
كه مي تواند به توليد اقتصادي در جامعه منجر شود، با مشكل روبه رو مي شود. در اينجا
نيز برآورد كمي يك مسئلة كيفي (ناامني و ترس)، امري پيچيده و دشوار است ، ولي
نمي توان منكر اين خسارت ها شد.
بخش ديگر اين هزينه ها هزينه هايي است كه جرم به طور مستقيم بر بزهديده دارد .
قسمتي از اين خسارت ها، خسارت هاي معنوي است؛ يعني خسارت هايي كه بر آبرو و
حيثيت افراد وارد مي شود؛ مانند خسارت هاي جرايم جنسي به عنف. برآورد و تخمين
اين خسارت ها نيز پيچيدگي هاي خاص خود را دارد، ولي نبايد اين پيچيدگي مانع
توجه به آن شود. بالأخره هزينه هاي مادي كه ملمو سترين نوع هزينه هاست، هزينه هاي
وارد بر جسم يا دارايي بزهديده است. جرايمي مانند قتل، ضرب و جرح، تخريب و ...
براي بزهديده خسارت هايي را به طور مستقيم يا غيرمستقيم (عدم النفع) وارد مي سازد كه
تخمين آنها نسبت به هزين ههاي ديگر آسان تر است.
البته بايد توجه داشت كه به عقيدة اقتصاددانان و متخصصان آسيب شناسي
اجتماعي، برخي از خسارت هاي مستقيم در واقع خسارت نيستند، بلكه نوعي تغيير
؛(62 : اجباري دارايي و اموال ميان افراد جامعه محسوب مي شو ند (پرفيت، 1387
به عنوان مثال، در جرايمي مانند سرقت، كلاهبرداري يا خيانت در امانت، اموال
حاصل از جرم فقط دست به دست مي شود وگرنه ميزان كلي آن تغيير نمي كند.
به نظر مي رسد همين استدلال در خسارت مادي جرايم عمومي تر مانند اختلاس و
تصرف غيرقانوني در اموال دولتي نيز درست باشد، اگرچه خسارت هاي ناشي از
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
126
جرايم اقتصادي ديگر همچون جرايم گمركي يا تقلبات مالياتي را بايد در محاسبة
.( بهاي بزهكاري لحاظ كرد (همان: 63
2 1. هزينه هاي مجازات
مقصود از هزينه هاي مجازات، هزينه هايي است كه حكومت صرف كشف، تعقيب،
رسيدگي و اجراي مجازات مي كند.
1 2 1. هزينه هاي قبل از صدور حكم
بعد از وقوع جرم، نخستين مقامي كه مداخله مي كند، پليس و ضابطان دادگستري اند تا
به كشف جرم و دستگيري متهمان همت گمارند. هزينه هاي استخدام نيروي پليس ،
آموزش آنها و هزينه هاي مربوط به ايجاد و بهر ه برداري از ايس تگاه هاي پليس از
مهم ترين هزينه هايي است كه كاهش آمار كشف جرم مي تواند بر ارز ش گذاري اين
هزينه ها تأثيرگذار باشد. شايد يكي از دلايل اين ضعف به عدم گسترش نيروي پليس
متناسب با ازدياد جمعيت، گسترش شهر ها و محلات و محول كردن وظايف جديد بر
دوش پليس برگردد كه خود مي تواند به دليل مشكلات اقتصادي دولت در تخصيص
منابع اضافي باشد، اگرچه بي ت وجهي مردم و عدم همكاري آنها در تعقيب جرايم
.( مي تواند دليل ديگر اين امر باشد (همان: 138 139
بنا بر دلايل پيش گفته، سياست نوظهور پليس در برخي كشور ها امتناع از صرف
منابع و امكانات تحقيق دربارة جرم هايي است كه احتمال كشف آنها كم است و از
750 ). با وجود اين ، به نظر : ديدگاه مردم نيز اولويت بالايي ندارند (گارلن د، 1382
مي رسد سرمايه گذاري در اين قسمت نسبت به مراحل ديگر دادرسي ثمربخش تر باشد؛
زيرا معمولاً هزينه هاي مرحلة پليسي (كشف جرم و دستگيري متهم) پايين است ، ولي
منافع آن از حيث بازدارندگي زياد است در حالي كه برعكس، هزينه هاي مرحلة صدور
حكم و نهاد هاي اصلاحي و تربيتي زياد است، ولي منافع آن پايين است (گروهي از
.(140 : نويسندگان شوراي اروپا، 1384
پس از كشف، تعقيب، تحقيق و رسيدگي مراحل بعدي است كه مستلزم حضور
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
127
عوامل ديگري از نقش آفرينان نظام عدالت كيفري است. دادستان ها ، دادياران ، قضات
تحقيق، دادرسان و اعضاي هيئت منصفه در كنار ديگر كارمندان و كاركنان همه پرسنلي
هستند كه استخدام و آموزش آنها بار مالي زيادي بر بودجة عمومي تحميل مي كن د،
ضمن اينكه به اين مجموعه بايد هزينه هاي تأسيس و نگهداري دادسراها و دادگا هها را
نيز اضافه كرد.
براي كاهش اين هزينه ها سياست هاي گوناگوني در قوانين كشورها به كار گرفته شده
است؛ مانند: تدابير استفاده از روش جريمة فوري، بايگاني كردن پرونده، تعليق تعقيب
و معامله بر سر اتهام. 1
2 2 1. هزينه هاي بعد از صدور حكم
بخش اجراي احكام كيفري يكي از پرهزينه ترين بخش هاست كه در مقايسه با دعاوي
غيركيفري، جلوة خاصي دارد. از آنجا كه هدف از رسيدگي كيفري نيل به اهداف
مجازات است. تأمين اين اهداف مستلزم اجرا يا به تعبير بهتر، اعمال مجازات به روش
خاصي است كه نوعاً هزينه بر است. توضيح اينكه در مقايسه با برخي مجازا ت ها كه
اجراي آنها براي دولت ممكن است در نهايت سودآور نيز باشد مثل جزاي نقدي ،
مصادرة اموال يا كار عام المنفعه، در اغلب موارد اعمال احكام نيازمند ب ه كارگيري
پرسنل، تجهيزات و اماكن خاص است كه در رأس اين گونه مجازات ها زندان است .
هزينه هاي مستقيم زندان شامل هزينة مكان ها و ساختما نها، كاركنان، غذا، لباس، هزينة
1. جريمة فوري يكي از ابزارهاي سياست جنايي است كه مطابق آن با پرداخت مبلغي جريمه در مدت
.(194 : معين توسط متهم به صندوق دولت، دعواي عمومي ساقط م يگردد (آشوري، 1375
بايگاني كردن پرونده و تعليق تعقيب، دو تأسيس ديگري است كه مطابق با آن مرجع تعقيب در
صورتي كه اقامة دعوا عليه متهم را مفيد تشخيص ندهد، مجاز است در جرايم كم اهميت براي
هميشه به بايگاني كردن پرونده و در ساير جرايم به صورت موقت به تعليق تعقيب اقدام كند (همان:
83 )؛ زيرا در چنين مواردي، جرم سبك و هزينة تعقيب و دادرسي سنگين است و از طرفي تأثير
مجازات يا اقدامات تأميني در برگرداندن مجرم به زندگي شرافتمندا نة اجتماعي محرز نيست
.(99 : (آخوندي، 1365
معامله بر سر اتهام يا چان هزني با متهم به معناي توافق دادستان و متهم بر اقرار متهم به جرم سب كتر يا
يكي از اتهامات و در ازاي آن عدم تعقيب دادستان براي جرم سنگي نتر يا اتهام هاي ديگر است
.(1190 : (گارنر، 1384
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
128
پزشكي و... و هزينه هاي غيرمستقيم نيز شامل زيان هاي مادي و معنوي ناشي از عدم
حضور زنداني در جامعه، گسترش بيماري هاي عفوني، اعتياد و... است؛ مثلاً در اواخر
1 ميليون زنداني در امريكا حدود چهل ميليارد دلار / دهة 1990 هزينة نگهداري 7
برآورد شده است و در انگلستان و ولز اين هزينه دو ميليارد پوند بوده است (آشوري،
55 ). به همين دليل در امريكا از دهة 1970 تلاش زيادي براي بهبود كارآيي :1382
فرايند عدالت كيفري به عمل آمده است. از اين زمان به بعد مسئلة هزينه هاي عدالت
كيفري به يكي از ويژگي هاي اصلي بحث هاي سياستگذاري تبديل شد. در دهة 1970
و 1980 شاهد سلسله ابتكارهايي براي تغيير محكوميت ها از شكل هاي پرهزينة
بازداشت و زندان، به ضمانت اجراهاي كم هزينه تر مانند تعليق مراقبتي فشرده،
؛(745 : خانه هاي نيمه راهي و پادگان هاي اصلاحي و آموزشي هستيم (گارلند، 1382
به عنوان نمونه اجراي تعليق مراقبتي فقط در ايالت آريزونا، معادل پس انداز خالص
ساليانة يكصد تا يكصد و پنجاه ميليون دلار صرفه جويي داشته است. بنابراين،
ترديدي نيست كه اگر نسبت به زندان موفقيت آميزتر نباشد، حداقل كم هزينه تر است
185 ). البته دربارة مقرون به صرفه بودن برخي از اين جايگزين ها : (آشوري، 1389
اختلاف نظرهايي وجود دارد؛ مثلاً برخي دربارة نظارت الكترونيك، به جرئ ت به
كم هزينه بودن آن در مقايسه با هزينه هاي زندان باور دارند و برخي نيز معتقدند افزون
بر مخارج نخستين، براي تجهيزات نظارت الكترونيكي هزينه هاي ديگري مثل
پرداخت اضافه كاري به مأموران نظارت براي انجام وظيفة خود، هزينة آموزش
كاركنان براي استفاده از تجهيزات پيچيده و هزينة آموزش قضات را نيز بايد به اين
.( مخارج اضافه كرد كه در نهايت باعث صرفه جويي در پول نخواهد بود (همان: 410
چنان كه طرح انگلستان دربارة استفاده از نظارت الكترونيك، به دليل نبودن منابع مالي
به مرحلة اجرا درنيامد، در حالي كه يكي از اهداف آن صرفه جويي اقتصادي بود
.(197 : (كوهن، 1383
به جز استفاده از جايگزين ها، سياست ديگر برخي كشور ها فرايند خصوصي سازي
است كه نخست در امريكا و از نيمة دهة 1980 در انگلستان اتفاق افتاد. آنچه زماني در
انحصار قواي دولتي بود، به مقاطعه كاران خصوصي و غيرانتفاعي واگذار شد. اين فرايند
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
129
كاركردهاي گوناگوني همچون: وظايف مربوط به تأمين امنيت افراد براي حضور در
دادگاه، نظارت مستمر بر بهره وران آزادي مشروط، خدمات تخصصي مربوط به زندان ،
.(747 : ساخت و مديريت نهادهاي كيفري و... را دربرمي گيرد (گارلند، 1382
2. هزينه هاي مجازات، به تفكيك اهداف آن
نحوة رسيدن به فايدة كاهش جرم با توجيهات گوناگوني بيان شده است. اينكه مجازات
در چه فرايندي به كاهش جرم منجر مي گردد، توجيهات مختلف آينده نگر مجازات را
تشكيل مي دهند. گفته مي شود مجازات به چهار روش گوناگون مي تواند از وقوع جرايم
آينده پيشگيري كند: ترساندن مجرم يا ديگران، اصلاح مجرم، ناتوا ن ساختن مجرم و
ارضاي مجني عليه. سه توجيه اول بر محوريت مجرم و توجيه اخير بر محوريت
زيانديده از جرم است. 1 در ادامه به بررسي هزينه هاي دنبال كردن هريك از اين
مكانيسم ها خواهيم پرداخت.
1 2. بازدارندگي
بازدارندگي يك استراتژي اجبارمحور است و اجبار يعني به كارگيري بالقوه يا بالفعل
51 ). در مفهوم : زور براي اعمال نفوذ بر كنش يك كارگزار مخي ر (فريدمن، 1386
وسيع، بازدارندگي جنايي مربوط به اصل پيشگيري از جرم است؛ يعني هر نوع ابزاري
كه براي پيشگيري از جرم عمل كند، ولي در معناي مضيق، بازدارندگي فقط در صورتي
به پيشگيري از ارتكاب جرم اشاره دارد كه از راه تهديد افراد نسبت به عواقب
ناخوشايند ارتكاب جرم (بازداشت، محاكمه، محكوميت و مجازات) حاصل شود
.(131 : (نجفي ابرندآبادي و هاش مبيگي، 1377
1. در اين مقاله، مقصود ما از فايده گرايي به واسطة مجازات، اغلب كاهش جرم از راه اعمال و
اجراي مجازات بر مجرمان است، وگرنه نفس اعلام جرم بودن عملي در قوانين و حتي ميزان
مجازاتي كه براي آن تعيين مي شود، با اثر نمادين خود مي تواند در افزايش آگاهي هاي عمومي و
تغيير نظر مردم دربارة آن اعمال مؤثر باشد، به شرطي كه اين مجازات ها خيلي شديدتر يا
خفيف تر از حد انتظار افكار عمومي نباشد؛ زيرا در غير اين صورت، با خطر پس زني و مخالفت
جامعه روبه رو مي شود.
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
130
براي بازدارندگي مجازات با توجه به قبول منطق حسابگري در انسان، لازم است زيان
حاصل از مجازات بر نفع حاصل از جرم غلبه داشته باشد. معمولاً در تعيين زيان مجازات
بايد به سه مؤلفه توجه داشت كه تقويت هركدام از آنها نوعاً مستلزم صرف هزين ه هاي
اضافي است. اين سه مؤلفه عبارت اند از: شدت مجازات، سرعت و حتميت آن.
دربارة شدت مجازات، فرض بر اين است كه حداقل با افزايش آن تا اندازة خاصي
مي توان بر كاهش جرم اثر گذاشت (زيرا تشديد بي روية مجازات نه تنها اثر بازدارند ة
بيشتر ندارد، بلكه به دليل كاهش حتميت آن، اثر معكوس بر جاي مي گذارد ). در اينجا
افزايش طول مدت، يكي از روش هاي شايع است، ولي جامعه تا چه حد مي تواند
پاسخگوي هزينه هاي جديد ناشي از تشديد مجازات باشد. البته همان گونه كه قبلاً
گفته شد، تشديد برخي مجازات ها مثل جزاي نقدي در عين اينكه اثر ارعابي بالاتري
ايفا مي كنند، جنبة درآمدزايي براي دولت نيز دارند. همچنين در برخي موارد كه
تشديد به صورت تبديل مجازات است، مي توان كاهش قابل ملاحظه در هزينه ها را
شاهد بود؛ مثل وقتي كه مجازات حبس ابد به اعدام تبديل شود.
سرعت و حتميت در مجازات همواره رابطة مستقيم با افزايش بازدارندگي آن دارد ،
در حالي كه بهبود در اين دو جنبه هزينه بر است؛ به عنوان مثال براي افزايش حتميت
لازم است درصد كشف جرم و دستگيري مجرمان افزايش يابد و براي اين افزايش ،
به كارگيري پرسنل انتظامي بيشتر و نيز استفاده از ابزار و تكنولوژي پيشرفته تر قطع اً
ضروري است. دربارة سرعت نيز وضع بر همين منوال است. كاهش فاصله ميان كشف
جرم و مجازات موكول به استفاده از تعداد بيشتر مقامات قضايي است، ع لاوه بر اين
لازم است به افزايش اطلاعات و علم آنها همت گماشت.
با همة اين تفاسير، براي برخي مجرمان نفع جرم از زيان هر مقدار مجازات و با هر
ميزان حتميت و سرعت، بالاتر است. افرادي كه مجازات را نوعي بهاي اعمال خود
مي دانند مثل مجرمان معتقد يا متعصب، روشن است كه صرف هزينه براي مرعوب كردن
اين افراد كاري بيهوده و غيراقتصادي است.
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
131
2 2. اصلاح و درمان
روش ديگري كه مي توان براي كاهش جرم به كار گرفت، اصلاح مجرمان است؛
يعني با به كارگيري برخي تدابير در ضمن مجازات هاي موجود، زمينة بازپروري آنها
را فراهم كنيم. البته در اين اواخر مجازات هاي جديدي ابداع شده اند كه بيشتر با
هدف اصلاحي و براي برخي مجرمان خاص به كار مي روند؛ مثل كار عام المنفعه
.(87 : (حاجي ده آبادي، 1388
اما از نظر اقتصادي، معلوم نيست نظرية اصلاح و درمان تا چه حد مورد پذ يرش
جامعه باشد. براي رسيدن به اهداف اصلاحي بايد به هر ابزاري كه لازم است متوسل
شد. ترديدي نيست كه هزينة بقاي نظام كيفري موجود، هزينة بالايي است، ولي اين
هزينه هرگز نمي تواند نامحدود باشد. پرسش اين است كه آيا مردم حاضرند در
وضعيتي كه بيشتر شهروندان قانون مدار از امكانات درماني و اصلاحي لازم محروم اند،
اجازه دهند اين امكانات به مجرمان اختصاص يابد؟ جامعه به اندازة كافي با
شهروندان قانون مدار مشكل دارد. بيكاري، آموزش و پرورش، بهداشت و تأمين
امكانات رفاهي وقتي در ارتباط با جمعيت غيرزنداني در نظر گرفته مي شوند،
پيچيده اند، پس چرا انرژي خود را در حوزه هايي از زندگي اجتماعي كه شانس
موفقيت در آنها بيشتر است [نظير اتخاذ تدابير پيشگيرانه و نيز تدابير غيرحبسي مناسب]
.(Clarkson and Keating, 1998: متمركز نكنيم؟ ( 51
در اينجا ممكن است طرفداران رو شهاي اصلاحي استدلال كنند هرچند هزينه هاي
اصلاح و درمان بالاست، ولي بايد توجه داشت كه سلامت هر جامعه تا حدي مي تواند
از روش برخورد با مجرمان سنجيده شود. فعاليت مجرمانه فقط ناشي از بدخواهي فرد
نيست، بلكه به محيط اجتماعي او نيز مربوط مي شو د. رفتار مجرمانه نتيجة كوتاهي
مشترك فرد و جامعه اي است كه او بخشي از آن است؛ در نتيجه جامعه بايد تا حدي
مسئوليت مجرم را برعهده بگيرد و حداقل براي بازپروري مجرم تلاش كند (تامي م،
30 ). بنابراين، استحقاق مجرم براي مجازات، ديگر بهانه اي براي توجه كمتر به :1381
وي نخواهد بود، ولي در اين راه نبايد افراط كرد؛ زيرا اگر با محدوديت منابع قرار بر
اولويت گذاري در برنامه ها باشد، به سختي مي توان قائل شد كه برنامة اصلاح و درمان
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
132
مجرمان، اولويت هاي پيشگيري اوليه را تحت الشعاع قرار دهد. توجه بيشتر به مجرمان
فقط تا اين حد قابل توجيه است كه به عنوان جلو ه اي از عدالت توزيعي محروميت
اجتماعي بيشتر مجرمان، مستلزم تخصيص منابع بيشتر به آنها باشد.
3 2. ناتوان سازي يا سلب توان بزهكاري
ناتوان سازي معمولاً بر اين استدلال مبتني است كه هدف ارعابي يا اصلاحي مجازات
دربارة برخي مجرمان كارگر نيست. اين مجرمان تا آنجا كه مي توانند به ارتكاب جرم
ادامه مي دهند. در اين باره، تنها راه جامعه براي حمايت از خود، ناتوا ن ساختن آنها از
ارتكاب جرم يا كنارگذاشتن آنهاست.
يكي از برخورد هاي مجازات هاي ناتوان ساز با مفاهيم فايده گرايي، مشكل هزينه اي
آن است. توضيح اينكه از دلايل عمدة گرايش به ناتوان سازي، كاهش هزينه هاي نظام
عدالت كيفري از راه پايين آوردن آمار زندانيان است. موافقان معتقدند افزايش جمعيت
زندانيان باعث نگراني در زمينة اصلاح مجرمان از راه زندان، كاهش روحية كاركنان
زندان، كاهش امنيت زندان ها، افزايش خطر شورش و... مي شود و اين در حالي است
كه هزينه هاي تأسيس و راه اندازي زندان هاي جديد بسيار بالاست و امكان افزايش
ظرفيت زندان هاي موجود براي دولت ها با محدوديت رو ب ه روست. ناتوان سازي
انتخابي (انتخاب مجرمان خطرناك كه احتمال تكرار جرم دارند، براي ناتوان ساختن از
ارتكاب جرم) باعث كاهش مجازات هاي مجرماني است كه احتمال ارتكاب جرم
Blumstein, ) به وسيلة آنها در آينده كمتر است و اين يعني كاهش آمار زندانيان
1983 )، ولي در جهت عكس نيز مي توان دلايلي مبني بر افزايش هزينه ها اقامه : 88
كرد. با ناتوان ساختن مجرم، اگرچه ممكن است او را از انجام كارهاي بد بازداريم،
ولي همزمان وي را از انجام كارهاي خوب نيز براي خودش و جامعه محروم مي كنيم
و معلوم نيست ارزش كارهاي خوب محكوم، كمتر از زيان كارهاي بد او باشد.
مجرمي كه محكوم به حبس ابد مي شود، درست است امكان ارتكاب خيلي از جرايم
را از دست مي دهد، ولي امكان انجام بسياري از فعاليت هاي مفيد را نيز از دست
خواهد داد. به علاوه اگر هم مجرم واجد نفع مهمي براي جامعه نباشد، اجراي
فقه و حقوق / تأملي بر نظام هزينه فايده در حقوق كيفري
133
مجازات ناتوان كننده گاهي براي جامعه مستلزم هزينه هاي بالايي است كه معلوم نيست
با نظرية هزينه فايده سازگار باشد ؛ مثلاً امنيت بالايي كه محكومان به زندان ابد نياز
دارند. اين مجرمان چون اميدي به آزادي ندارند، ادارة آنها مشكل است. معمولاً
زندانياني كه امكان عفو دارند، ب هخاطر از دست دادن اين امكان واهمه دارند ، ولي
محكومان به حبس ابد را نمي توان از اين راه تهديد كرد . بنابراين، كنترل آنها بايد
شديدتر و البته با هزينة بيشتري باشد؛ مثلاً نگهداري در سلو لهاي انفرادي يا نگهداري
هزينة ايجاد هر س لول در ايالات متحده طبق .(Walker, 1991: با مراقبان بيشتر ( 36
برخي برآوردها بين پنجاه تا هفتاد و پنج هزار دلار است و اين جداي از هزين ة
.(Blumstein, 1983: راه اندازي آن است ( 90
4 2. ارضاي زيانديده
خشم به حق، تألم خاطر مشروعي است كه بزهديده احساس مي كند. اين احساس
رنجش تا زماني كه عامل ايجاد آن در محضر عدالت حاضر نشود، تسكين نمي يابد.
پس مجازات مي تواند براي اقناع احساس رنجشي به كار رود كه به طور طبيعي در قرباني
جرم ايجاد مي شود. اين اقناع از آن جهت كه جلوي انتقام هاي شخصي قرباني را
مي گيرد و مانع از آن مي شود كه وي خودش قانون را به دست گيرد، به نوعي باعث
كاهش جرم در آينده م يگردد.
هدايت مجازات به سوي اقناع بزهديده در برخي موارد محتاج استفاده از روش هايي
است كه هزينه هاي جديدي به مجازات اضافه مي كند. جبران كيفري از نمونه هاي آن
است كه در آن جبران خسارت به مجازات افزوده مي شود ؛ مثلاً كار در زندان براي
جبران خسارت قرباني به مجازات حبس افزوده مي شود. جبران كيفري در واقع تلاشي
است براي به دست آوردن امتيازات جبران خسارت ساده و امتياز مجازات ص رف.
بنابراين، مجرم در اين نوع جبران، همچنان مقداري ناملايمت را به عنوان مجازات
به لحاظ نظام هزينه اي، اگرچه در اين موارد با .(Barnett, 1995: متحمل مي شود ( 392
يك واكنش فوايد مجازات و جبران خسارت به دست مي آيد، ولي بايد توجه داشت
فقه و حقوق / جعفر يزديان جعفري
134
ايجاد اشتغال براي زنداني ولو براي جبران زيان قرباني باشد ، با همان چال ش هاي
اقتصادي مواجه است كه در بحث اصلاح گفته شد.
نتيجه
دنبال كردن سودانگاري مي تواند فايدة كاهش جرم را ب ههمراه داشته باشد و الگويي براي
مصرف بهتر منابع باشد ، ولي كاهش جرم ، هدف مقبولي است كه اولاً، رسيدن
سيستماتيك به آن محتاج اطلاعات بيشتري در مورد مكانيسم هاي اجرايي آن است و
فقدان اين اطلاعات ممكن است بودج هاي را كه براي كاهش جرم تخصيص يافته
است، هدر دهد؛ ثانياً، ممكن است در برخي موارد اين كاهش مستلزم صرف هزينه هايي
گزاف باشد؛ هزينه هايي كه با مباني فايده گرايي در تضا د است و به طور مسل م با
محدوديت منابع، كاهش جرم نمي تواند به هر بهايي باشد. شايد بررسي واقع بينان ه تر
هزينه هاي اعمال نظام عدالت كيفري به آن منجر شو د كه در جرم انگار ي برخي از
جرايم يا حداقل در نوع و مقدار مجازات هاي آنها تجديدنظر شود


تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 499
نویسنده : رسول رشیدی

زمینه ها وعوامل بزهکاری اطفال
مقدمه :
بدون تردید جامعه ای که به تربیت وهدایت نیروی انسانی خود بها ندهد، شاهد پیامدهای زیانباری خواهد بود که گاه غیر قابل جبران وگاه باصرف هزینه های هنگفت ، قابل کنترل است. از مهمترین عواقب سوئی که درکمین چنین جامعه ای می باشد ، پیدایش پدیدۀ بزهکاری ، ناسازگاری اطفال، نوجوانا ن و جوانان است.
یکی از مسائل ناراحت کننده فعلی که توجّه بسیار از اندیشمندان و بالاخص حقوق دانان و جرم شناسان را به خود معطوف داشته موضوع بزهکاری اطفال ونوجوانان و نحوه مقابله با آن و شیوه های انحراف و کجروی آن ها در جامعه می باشد . از آن جا که دلایل و عوامل بروز جرم در میان اطفال با افراد بزرگسال متفاوت بوده و از سوی دیگر این طبقه از جامعه دارای وضع روانی و اجتماعی حساس تر و به مراتب آسیب پذیرتر نسبت به سایرین می باشند ، لذا باید روشی متناسب با شرایط و موقعیت این افراد اتخاذ شود.
«سیاست جنایی افتراقی»:
این روش تحت عنوان سیاست کیفری مربوط به کودکان ونوجوانان بزهکاراهمیت فراوانی دارد . برخورداری از یک سیاست جنائی و کیفری متناسب با شرایط و وضعیت صغار و نوجوانان که در اینجا به سیاست افتراقی از آن یاد می شود، می تواند به جامعه مدنی جهت پیشبرد یکی از اهدافش که پیش گیری از وقوع جرائم در آینده است ، کمک فراوانی کند . باتوجّه به وضع موجود ، اوّلین سؤالی که مطرح می شود این است که آیا اقدامات به کار گرفته شده در زمینه مبازه با جرائم اطفال ونوجوانان بزهکار ، مبتنی بر اصول صحیح و درستی استوار گردیده است یاخیر؟ در اینجا این بحث را با توجه به قانوناطفال جمهوری اسلامی افغانستان دنبال می کنیم .
پیشینه بحث 
در مجموع بحث بزهکاری اطفال و تلاش برای یافتن روش ها و راه حل های مناسب جهت جلوگیری از این پدیده ،دارای پیشنه تاریخی بلندی است. علیرغم تلاش های انجام یافته در این زمینه ، هنوز موفقیت های جدی در زمینه جلوگیری از بزهکاری اطفال دیده نمی شود. در این راستا تلاش های حقوق ی و اجتماعی متفاوت از سوی کشورها و موسسات در پیش گرفته شده است. بررسی وآمارها نشان می دهد که علی رغم بهبود وضع زندگی ومعیشتی و ازدیاد سریع مؤسسات و خدمات اجتماعی اکثر کشورهای جهان ، جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان با سرعت وآهنگ بیشتری افزایش می یابد.( )
درسطح بین المللی سازمان ملل متحد بسيار كوشيده است تا اجراي عدالت كشوري درباره صغار، پيشگيري از جرايم اطفال و حمايت از صغار محروم از آزادي را بهبود بخشد. و در این زمینه علاوه بر اصول عمومی حمایتی ناظر به اطفال که دردو میثاق 1966 مشهور به میثاقین « حقوق بشر» پیش بینی شده است، سازمان ملل از سال 1959 تاکنون، به تشکیل همایشها ، کنگره ها ، و همچنین صدور قطعنامه ها و تصویب کنوانسیون پرداخته ، که به طور اجمال به چهار سند مهم آن می توان اشاره کرد كه هر يك تأثير بسزايي بر سرنوشت اطفال نوجوانان بزهكار در جهان بخشيده است. اين چهار سند عبارتند از :
1. مجموعه قواعد حداقل سازمان ملل درباره مدیریت واعمال عدالت کیفری صغار موصوف به ‹‹ قواعد بيجينگ››
« U.N standard Minimum Rules for the administration of juvenile justice 1985.
2. اصول راهبردي سازمان ملل براي پيشگيري از جرائم اطفال موصوف به ‹‹ اصول رياض ›› « of juvenile delinquency 1990 U.N. Guidelines for the prevention »
3. قواعد حداقل سازمان ملل براي حمايت از اطفال محروم از آزادي .
«liberty 1990 deprived of their protection of juvenile U.N. Rules for the »
4. پيمان حقوق كودك 1989« Convention on the rights of the child »( )
ارا ئه رهنمودهای نوین مشتمل برحقوق ما هوی و شکلی در این زمینه ازسوی سازمان ملل متحد ، بیانگر نوعی سیاست جنایی افتراقی است که برای یکسان ساختن قواعد و اصول حقوق ی درسطح بین المللی و ارتقای قوانین ملی دولتهای عضو ، تنظیم شده است . و لذا درچنین موقعیت ناراحت کننده ای است که اغلب کشورهای جهان در صدد چاره چوئی برآمده و سعی نموده اند که علّت ارتکاب جرائم اطفال و نوجوانان را دریافته و متناسب با آن به تغییرات اساسی در قوانین خود بپردازند.
درافغانستان نیزبا توجه به اینکه در30 سال گذشته بدلیل چالشهای موجود وعدم تثبیت حکومت سیاسی ، سیاست جنایی افتراقی به معنایی خاص کلمه ، درقبال اطفال وجود ندارد .تنها قانون ویژه اطفال ، قانون مربوط به تشکیل دادگاه اطفال بزهکارمصوّب 1383 می باشد. ودر قانون جزا نیز درمواد 69-95 به تخلفات اطفال پرداخته شده است. باتوجه به سیاست جنایی تقنینی فعلی افغانستان ، می توان نتیجه گرفت که دادگاه اطفال با عنایت به اهداف واقعی آن وجود ندارد . اختصاص دادن یک شعبه از دادگاه ای عمومی برای رسیدگی به جرایم اطفال ، به معنی دادگاه اطفال نیست. عدم وجود قاضی متخصص ویژه اطفال ، عدم مشاورین ، مددکاران ، روان شناسان و...، از همه مهمتر عدم وجود قانون ماهوی ، ویژه اطفال از مشکلات اساسی در این زمینه است که باید مورد مداقه قرار گیرد.بنا براین تدوینقانون ویژه اطفال شامل قانون ماهوی و شکلی که درعین حال مترقی و در جهت منافع اطفال باشد باتوجه به آموزه های اسلام و بررسی اسناد سازمان ملل در این زمینه می تواند جهت اصلاح قوانین موجود درمورد اطفال بزهکار وایجاد عدالت کیفری اطفال ، مؤثر واقع شود.
هرچند در اکثر کشورهای جهان، قانون مربوط به تشکیل دادگاه اطفال بزهکار را تنها راه مبارزه باجرایم اطفال ونوجوانان تلقی می کنند، ولی این واقعیت را نباید از خاطر دور داشت که این قوانین کافی به مقصود نمی باشد ؛ چراکه اگر وضع اطفال و نوجوانان مورد امعان نظر قرار گیرد ، ملاحظه می شود هرگاه کودکی مرتکب جرمی شود به مراکز نگهداری و زندان فرستاده می شود که طبعاً به دلیل بافت ویژه این مراکز و تماس با مجرمان حرفه ای و بزرگسالان و نیز فقدان روشهای صحیح تربیتی و اصلاحی فاسدتر شده و نه تنها دوباره اجتماعی و سازگار نخواهد شد؛ بلکه با تشکیل باندهای بزهکاری به فعالیت های مجرمانه خود به صورت سازمان یافته ادامه خواهد داد. به ترتیب نهال های جوانی که می توانستند ثمرات شیرین و پرقیمتی برای جوامع انسانی داشته باشند ، به اطفال های مضر برای اجتماع و معتادان به جرم تبدیل می شوند.
بنابراین نباید سیاست جنایی مربوط به بزهکاری اطفال را از سیاست حمایت خانواده جدا دانست ،یعنی حمایت از نهاد خانواده قطعاً سبب کاهش بزهکاری در صغار می شود و مسأله نظارت بر خانواده و حمایت از آنها برای تأمین تعلیم و تربیت اطفال مطرح و گوشزد می شود. از این رو چنانچه از همان اوان کودکی آنها را تحت مراقبت قرار می دادند و اصلاح و بازپروری می کردند ؛ شاید می توانستند از تکرار و تعدد جرم آنها جلوگیری کنند. تجربه نشان داده است که محیط زندگی کودک اعم از خانواده ،مدرسه و اجتماع برای تشکیل عناصر جرم و ارتکاب، عامل مهمی است و باید به آن اهتمام ورزید که همواره در معرض ارتکاب جرم قرار دارند. و اصولاً کسانی که همواره مرتکب جرم می شوند همان کودکان بزهکار دیروز هستند .
موضوع بزهکاری صغار جای بحث بسیار دارد ، در این نوشته سعی براین است نقش محیط خانواده بعنوان اولین محیطی که فرد در آن رشد می کند و هنجارها را می آموزد مورد بررسی قرار گیرد.

مفاهیم
تعریف طفل ،جرم ، مجرم ، بزهکاری وهمچنین آسیب شناسی از مواردی است که درحقوق کیفری اطفال ، از اهمیت خاصی بر خوردار و موجب تعیین حدود و ثغور این مفاهیم می گردد.( )
الف) مفهوم کودک (child)
ما وقتی از بزهکاری اطفال بحث می کنیم لازم است بدانیم که طفل به چه کسانی اطلاق می شود و در واقع تعریف علمی طفل چیست ؟ به چه کسانی طفل اطلاق می شود ؟ 
تعیین حدود سنی و تعریف قانون ی برای تعریف طفل ، نوجوان وجوان از ابزارهای کلیدی است؛ زیرا مهمترین عاملی که جرایم آنان را ازنظربزهکاری با بزرگسالان جدا می کند عاملی سنی است.دراکثر کشورها ، درقوانین کیفری ویا اقدامات تأمینی حدود سنی برای اطفال تعیین شده واطفال کمتر از حدود مقرره در قوانین ، در صورت ارتکاب جرم ، غیر مسؤل محسوب می شوند ودرنتیجه تعداد آنان درآمار ذکرنمی گردد. ( )
"صغیر"( طفل ) درلغت به معنای کوچک وخرد است ودر اصطلاح فقهی وحقوقی به کسی اطلاق می شود که به سن بلوغ نرسیده است.( ) در مقابل "بالغ " کسی است که دوره صغر را پشت سر گذاشته و قوای جسمی وغریزه جنسی او نمو کافی یافته و آماده توالد وتناسل است. فقهای اسلامی نشانه های برای بلوغ ذکرکرده اند که برخی ازآنها طبیعی فیزیولوژیکی و برخی دیگر شرعی وقانونی است. نشانه های طبیعی بلوغ در فقه امامیه عبارت اند از: روییدن موهای خشن برپشت آلت تناسلی ، ییرون آمدن منی از مخرج معتاد ( احتلام) ، قاعدگی ( حیض) و بارداری( حمل). درفقه امامیه قاعدگی و حیض و بارداری ازعلائم بلوغ به شمار نیامده ، ولی کاشف از بلوغ دانسته اند.اکثر فقهای امامیه ، به استناد پاره ای روایات ، سن بلوغ را در پسر15سال ودر دختر 9سال تمام قمری می دانند .( )
درفقه اهل سنت درمورد سن بلوغ اتفاق نظر دیده نمی شود ؛ شافعیان سن بلوغ را در دختر وپسر15سال تمام قمری می دانند . حنفیان 18سال درپسر و17 سال دردختر ، امّا خود ابوحنفیه 17سال دردختر به استناد روایتی 18سال درپسروبه استناد روایت دیگر19سال را متذکر شده است. ازحنفیان نقل شده است که پایین ترین حد بلوغ 12سال درپسر و9سال در دختر است .نظر مشهور درمذهب مالک با نظرابوحنیفه یک سان است ؛ زیرا اصحاب مالک سن بلوغ را 18 سال می دانند، حتی بعضی از آنان معتقدند که سن بلوغ 19 سال است.( )
درجمهوری اسلامی افغانستان طبق ماده 70 قانون مدنی که با رویکرد فقه حنفی تدوین شده است ، صغیر درپسر کسی است که به سن هجده سالگی ودر دختر به هفده سالگی رسیده باشد .البتهقانون اطفال در سال دوم کاری پارلمان افغانستان به بحث گذاشته شد و علیرغم اینکه در پیش نویس هیجده سال به معیار قرار داده شده بود، اما نمایندگان با استناد به دیدگاه حنفی تعدیلی را در زمینه پیشنهاد نمودند که بر اساس ان طفل در دختر تا هفده سالگی و در پسر هیجده سالگی پیشنهاد گردید. اما این قانون از سوی ریس جمهور بدلیل وجود تبعیض رد گردید و قرار است مجددا در پارلمان کشور به بحث گذاشته شود. رد این قانون سوالات جدیدی را در برابر قانون گذار و عالمان دینی قرار داد و ان اینکه آیا تفاوت سن دختر و پسر در مورد قانون اطفال از مصادیق تبعیض جنسی است یا خیر؟ اگر تبعیض است راه حل منطقی و سازگار با فتاوی شرعی در زمینه کدام است ؟ این سوال تحقیقات جدی عالمان دینی را در زمینه و موارد مشابه ضروری می سازد. 
مطابق قانون رسیدگی به تخلفات اطفال مصوب 19/12/1383 در ماده 4، طفل را به شخصی که سن هجده سالگی را تکمیل ننموده تعریف کرده وآنگاه اطفال را به سه گروه سنی تقسیم نموده :
یک) طفل غیر ممیز: شخصی است که سن هفت سالگی را تکمیل نکرده باشد.
دو) طفل ممیّز: شخصی است که سن هفت سالگی را تکمیل ودوازده سالگی را تکمیل نکرده باشد.
سه) طفل نوجوان : شخصی است که سن دوازده سالگی را تکمیل وهجده سالگی را تکمیل نکرده باشد.
به موجب مقررات مذکوره در مواد 69- 90 قانون جزای افغانستان صغار برسه دسته اند:
اطفال کمتر از 7 سال که وفق ماده 72 غیر قابل تعقیب کیفری می باشد ، اطفال 7- 13 که مطابق مواد فوق ممیز محسوب شده اند ودر صورت ارتکاب جرم باید به اولیای خود تسلیم شوند تا ملتزم به تأدیب ، تربیت وحسن اخلاق آنها شوند ، وبالأخره اطفال 13- 18 ، مطابق ماده 71 مراهق محسوب شده و برای آن احکام متعدد ومتفاوت ( جزای نقدی ، دارالتأ دیب و..) وضع شده است.
ب) جرم ، مجرم و بزهکاري:
جرم عبارت است از ترک انجام وظیفه قانون ی ویا اقدام به عملي كه برخلاف موازين، مقررات و قوانين و معيارهاي ارزشي و فرهنگي جامعه باشد. بررسي هاي جرم شناسي نشان مي دهد كه هر معلولي علتي دارد و هيچ چيز به خودي خود به وجود نمي آيد. بنابراين هر جرمي هم داراي علت هاي سازنده اي است كه، برافراد جامعه اثر مي گذارد و آنان را به سوي ناسازگاري و ناهنجاري سوق مي دهد. پيامد اين سوق دادن ها: ارتكاب جرم است و كسي كه مرتكب جرم مي شود ( مجرم ) ناميده مي شود. 
بزهکاري در معنا و مفهوم لفظي خود عمل خطائي قلمداد مي شود که ناشي از ترک انجام وظيفه از قانون ي یا انجام يک عمل خطائي است که جرم قلمداد نمي شود که اين لفظ بيشتر براي کودکان واطفال به کاربرده مي شود. بزهکاري در هر حال از لحاظ اصطلاحي معناي بسيار نزديکي با جرم دارد( ) ولي به اين لحاظ در برابر اطفال استعمال مي شود که اطفال با توجه به روح لطيف و ساده اي که دارند نامناسب است که آنها را به مجرم و تبهکاري عنوان کرد و ازاين حيث اطفال بزهکار ناميده مي شوند و در برخي از موارد نيز بزهکار به فردي اطلاق مي شود که صرفا مرتکب جرم نشده ولي به طور کلي فردي سرکش و ضد اجتماعي است.( )
بنابر این بزهکاری اطفال در معنای متداول وغیر حقوقی
 آن ، شامل رفتارهایی جرایم کم اهمیت از قبیل مدرسه گریزی یا فرار از کنترل والدین می گردد که دریک فرد بالغ ، مجرمانه تلقی نمی شود.( )

جرایم احتمالی اطفال
از نظر اجتماعی انواع جرایم ارتکابی توسط اطفال را می شود به سه دسته تقسیم نمود :
1- جرایم علیه اشخاص: بزهکاری علیه اشخاص عمدتاً مانند ضرب وجرح ،تجاوز به عنف ، کشتن به عمد یا غیر عمد می باشد.
2- جرایم علیه اموال و مالکیت: از جمله جرائمی که علیه دارایی و مالکیت دیگران ارتکاب می یابد مانند دزدی ، جعل اسناد ، خرابکاری ، وایجاد خسارات مالی است.
3- جرائم علیه امنیت وآسایش عمومی: از جمله بزهکاری که آسایش وامنیت عمومی را تحت تأثیر قرار می دهد می توان به جرائم مانند فحشا ، خرید وفروش مواد مخدر و ولگردی اشاره کرد.
انواع مختلف جرایم ارتکابی توسط اطفال و نوجوانان به علل و انگیزه ذیل بابزرگسالان متفاوت است:
4- سرقت، ضرر و زیان رساندن ، تخریب ، تخلفات راهنمایی ورانندگی ، ولگردی اطفال ونوجوانان بیش از بزرگسالان می باشد. ارتکاب قتل، توسل به زور و حیله ، تزویر و تکرار جرم در بین اطفال ونوجوانان کم است.
5- اطفال ونوجوانان غالباً دسته جمعی با تشکیل گروه بطور اتفاقی وگا هی از روی شوخی وتفریح ، بدون اطلاع ازنتایج اعمال خود مرتکب جرم می شوند.
6- تعداد پسران مجرم نسبت به دختران بزهکار خیلی زیاد است.
7- دختران بیشتر مرتکب جرائمی همچون اعمال منافی عفت ، مواد مخدر ، سرقت های ساده واعتیاد می شوند.( )
ج) آسیب شناسی:
آسيب شناسي «Pathology » بعنوان يک اصطلاح در جرم شناسي مطرح است و همانگونه که از لفظ آن مشخص است شناسائي آسيب ها مد نظر مي باشد. آسيب اجتماعي حربه اي است که به جامعه در مبادي مختلف وارد مي شود بعنوان مثال خانواده و والدين مي توانند مسبب آسيب هايي بر اطفال خويش باشند مثلا طلاق عامل موثري است که اطفال ، بي بند وبار و بزهکار تربيت شوند. پس شناسائي اين حربه ها و علتها را آسيب شناسي مي گويند، اين موضوع در بزهکاري اطفال مورد بررسي قرار گرفته بدين صورت که چه عواملي به عنوان آسيب مطرح است که در بزهکاري اطفال موثر فرض مي شود.( )
عوامل مؤثر دربزهکاری
چرا کودکان و نوجوانان بزهکار می شوند؟
عوامل و آسیب های گوناگونی در بروز بزهکاری مؤثر است . نمی توان علت خا ص و واحدی را برای آن در نظر گرفت . عوامل مختلفی نظیر عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، خانوادگی، محیطی، و... در کنار هم باعث می شوند که بزهکاری در نوجوانان واطفال به منصه ی ظهور برسد ، که در این قسمت به نقش خانواده و در نوشتاربعدی به دوعامل مهم دیگر « مدرسه وجا معه » خواهیم پرداخت.
نقش خانواده:
محیط خانوادگی، اولین محیطی است که فرد در آن رشد می کند و هنجارها را می آموزد . علی رغم اینکه بسیاری از عوامل در وقوع بزهکاری اطفال و نوجوانان دخیل اند امّا در گام نخست این خانواده ها هستند که نقش تعیین کننده ای در سرنوشت اطفال دارند . چنانکه با تربیت درست می توانند کودک را به راه صحیح هدایت کنند ویا شرایط و محیط را برای تحقق بزهکاری توسط اطفال مهیا سازند .( )
در شريعت مقد س اسلام براين مسأ له تأكيد بسيار شده واطفال را به خاطر دل صاف قابل تربيت دانسته و پرورش آنهارا برخانواده تکلیف نموده است.
« قلب کودک چون زمینی خالی از دانه وگیاه است، هرتخمی که درآن پاشیده گردد می پذیرد ودر خود می پرورد، فرزندم پیش ازآنکه دل تربیت پذیرت سخت گردد وعقلت را مسائل مختلفی اشغال کند ازدوران کودکی تو استفاده نمودم ودرپرورش تو قیام کردم.»( )
شناسايي نقش خانواده در جامعه موضوعي است كه سازمان ملل نیز از زمان وضع ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي در 1966 مكرر بر آن اصرار داشته است. در بند 1 ماده 10 اين ميثاق آمده است: ‹‹ خانواده كه واحد طبيعي و اساسي جامعه است بايد از حمايت و مساعدت به حد اعلاي ممكن برخوردار گردد، به ويژه براي تشكيل و استقرار آن و مادام كه مسئوليت نگهداري و آموزش و پرورش كودكان خود را به عهده دارد ››. ـ سرانجام وقتي به نقش خانواده اشاره مي كند اين نهاد را كليد پيشگيري از جرم تلقي مي نمايد و تصريح دارد به اينكه ‹‹ خانواده واحد مركزي مسئول اجتماعي شدن نخستين كودكان است ››. به همين دليل، خانواده سزاوار توجه بيشتر دولتها و جوامع است. ‹‹ قدرت عمومي و همچنين مؤسسات اجتماعي بايد سعي خود را بر حفظ تماميت خانواده معطوف كنند ›› . ‹‹ جامعه مسئوليت دارد كه به خانواده به منظور حفظ و حمايت فرزندان و همچنين تأمين آسايش جسماني و رواني آنان كمك كند ›› . ‹‹ دولت خصوصا بايد كمك اجتماعي لازم را براي پدران و مادراني كه نياز دارند بر وضع بي ثبات يا خصومت آميز خود فايق آيند فراهم كند ››. 
معمولا والدین اطفال یا نوجوانان بزهکاراز نظر رفتاری یا بسیار خشن و سخت گیر هستند و یا نسبت به فرزند خود بسیار بی توجه و سهل انگار هستند . غالبا والدین این دسته از اطفال و نوجوانان در ارتباط برقرار کردن با فرزند خود دچار اشکال هستند و نمی توانند به درستی به تکالیف خود نسبت به فرزندشان عمل کنند .
دانشمندان با پژوهش ها ی اجتماعی ، وضع نابسامان محیط خانوادگی را در بروز جرائم تایید کرده اند و اذعان داشته اند که وضع خانوادگی شخص رابطه ی مستقیم با بروز حالت خطرناک و بزهکاری وی دارد . از نظر تحصیلات و مسائل فرهنگی ، فرزندان خانواده های سطح پایین و متوسط به مراتب بیشتر از فرزندان خانواده های روشنفکر وسطح بالای جامعه در معرض ارتکاب جرائم مختلف هستند . بنابراین نباید سیاست جنائی خاص بزهکاران صغیر و نوجوان را ازسیاست حمایت خانواده جدا دانست . به عبارت دیگر حمایت درست از نهاد مقدس خانواده و نظارت اساسی و کارشناسانه بر آن سبب کاهش جرائم خاص صغار و نوجوانان خواهد شد .
به نظر روانشناسان اگر شخصی در محیط خانواده از نظر رفع نیاز های اساسی جسمی و روانی مانند نیاز های عاطفی ارضا نشود ، به احتمال فراوان در آینده ای نه چندان دور به طرق مختلف به اعمال ضد اجتماعی دست زند . عدم وجود محبت ، ارتباطات صمیمی ، تفاهم متقابل و در عین حال وجود تشنج در خانواده ، ازهم گسیختگی خانواده ، طلاق ، فوت والدین و... از جمله عواملی هستند که در وقوع بزه توسط نوجوانان واطفال موثر است .( )
جرم شناسان معتقدند اطفال وکودکان نزد خود چهارگونه وضعیت زندگی دررابطه باخود ودیگران دارند:
1- «من «خوب» نیستم - شما « خوب» هستید»
2- « من« خوب» نیستم- شما «خوب» نیستید»
3- «من « خوب» هستم- شما « خوب» نیستید» 
4- «من « خوب» هستم – شما « خوب» هستید» 
بد ترین وضعیت گزینه اوّل وبهترین وضعیت « بهشت موعود» گزینه چهارم می باشد وهنر والدین درآن است که سه وضعیت را تبدیل به حالت چهارم نماید.
کودکان که برای مدتی طولانی نه تنها مورد محبت ونوازش والدین قرارنمی گیرد بلکه مورد ضرب وشتم بدنی نیزقرار می گیرد ، احساس آنها از وضعیت اوّل « من خوبم»، به وضعیت سوّم،یا وضعیت جنائی تغییرمی کند «شما خوب نیستید».
برای چنین کودکانی نتیجه گیری فوق تنها وسیلۀ زنده ماندن است. و فاجعه غمناک بعدی ، برای خود او و برای جامعه، آن است که درتمام عمر دیگربه درون خودش نگاه نخواهد کرد. وهرآنچه برایش اتفاق می افتد بیطرفانه قضاوت نمی کند وهمیشه تقصیررا از والدین ودیگران می دانند. جانیان بالفطره این وضعیت روانی را دارند.( )
عوامل افزايش احتمال بزهكاری 
1-انحراف والدين:
انحراف والدين يا يكي از اعضاي خانواده به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ، با انحراف كودكان و نوجوانان ارتباط دارد. اساساً به لحاظ آمیزش وعلائقی که بین اعضاء خانواده وجود دارد ، خواه نا خواه چنانچه برخی از آنها دارای آلودگی هائی باشند به طور نسبی در سایرین نیزاثر گذاشته وباعث آلودگی آنها نیز خواهد شد ؛ چناچه خانواده اي كه براثر اعتياد به الكل و يا موادمخدر به فساد كشانيده شود نه تنها فقط نمي تواند كودكان سالمي پرورش دهد، بلكه، رفتار و ويژگي آنان الگويي مي شود، براي كشانده شدن فرزندان به سوي ناسازگاري ها و انحراف هاي گوناگون. این کودکان لزوماً مجرم نیستند، بلکه دردایره ای بیمار و ناهنجار گرفتار آمده و در آن نشو و نما می نماید. ( )
خوشبختانه در افغانستان به لحاظ معتقدات مذهبی و مبانی اخلاقی و به ویژه مقررات کیفری اسلام که شرب خمر ومصرف مواد را حرام وشارب خمر را مستحق 80 تازیانه می داند ، این چنین آلودگی کمتر در بین اعضای خانواده مشاهده می 
2- شیوه نادرست تادیب :
بدون تردید در تعلیم وتربیت ، تنبیه از عوامل ومحرک های مؤثری است ، که درکنارتشویق برای اصلاح و باز سازی در مورد طفل به کار می رود وهدف آن ساختن و پروردن کودک است.
اسلام به تمام جنبه های تربیت کودکان توجه نموده، وتدابیری را برای اصلاح وتربیت جسمی وروانی آنها مقررفرموده است که درچهار مرحله قابل اجرا است:
- درمرحله اوّل از پند واندرز ونصحیت استفاده می شود که اگربه شیوه صحیح و باروش تربیت اسلامی انجام گیرد ، در اغلب کودکان مؤثر خواهد بود .
- درمحله دوّم تذکر و اخطار و سپس تهدید است. دراین مرحله ،باید جدّی تر باکودکان برخورد کرد وعواقب اعمال خلاف را به آنان گوشزد نمود. معمولاً کودکان درمقابل تهدید ، برخورد انفعالی داشته واغلب متنبه می شوند.
- درمرحله سوم ملامت ومحروم کردن است. دراین مرحله ، کودکان نتیجه اعمال خلاف خود را به طریق محروم شدن از مزایایی ،درک کرده ودراین مرحله قادربه درک ماهیت افعال خود هستند ورابطه ارتکاب عمل خلاف ومحروم شدن را می فهمند.
- درمرحله چهارم تنبیه کودکان است. مواردی پیش می آید که هیچ کدام از مراحل قبل، مؤثر نمی افتد .دراین جا ،والدین باید از تنبیه استفاده کنند؛ زیرا خانواده ، مرکزی برای آموزش مقررات وضوابط است.
تنبیه کاری دشواری است و باید بر اساس اصول وضوابط باشد تا اثرات مثبت و پابرجایی داشته باشد. در افغانستان به دليل حاكميت نظام قبيله‌اي و پدرسالار، تنبیه کودکان امری معمول و رایج است ، و امّا اکثراً دیده می شود که نتیجه مطلوبی ندارد ؛ زیرا از این روش درموقع مناسب استفاده نمی شود و بدون اعمال روش های اولیه ، بی دلیل به تنبیه کودکان اقدام می گردد. ازدستورات اسلامی استفاده می شود که درکلیه موارد ،تنبیهات تربیتی وارشادی برتنبیهات مادی و بدنی برتری دارد . علی الاصول ، اگرمنظور ازتنبیه ، آگاه کردن فرد به نکات انحرافی واشتباها تش باشد ، طوری که دیگر آن را تکرار نکند این امردر اسلام پذیرفته ومورد تأیید است، واگرمنظور،ضرب وشتم بی حساب باشد آن هم بدان گونه که شخصیت طفل وفرد را منکوب نماید ، در تربیت اسلامی وجود ندارد . حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) دراین زمینه می فرماید :«انّا العاقل یتّعظ با لادب والبهائم لا یتعظ الاّ با لضّرب ؛ به راستیکه ، عاقل با پند واندرز، ادب وتربیت می شود ولی حیوانات جز با زدن تربیت نمی شوند.»( )
البته اسلام بطور کلّی منکر تنبیه به صورت ضرب وشتم نیست،و در مواردی با رعایت شرایطی ،حتی سخن از کتک زدن طفل هم دارد. مثلاً درموضوع نماز ، یاهنگامی که طفل به زشتی گناهی آگاه باشد وعمداً مرتکب آن شود ، یا در ارتکاب بعضی ازگناهان کبیره ودرمسائل کیفری . درست است که برای کودک حدّ جاری نمی شود ولی تعزیر وضرب کمتراز اندازه حدّ، وجود دارد. دراین مورد می توان به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) اشاره نمود که می فرماید:
« کودکانتان را درشش سالگی به نماز وادارکنید واگرپند واندرز شما مؤثرنیفتاد ، درسن هفت سالگی می توانید با تنبیه بدنی ، آنهارا به نماز خواندن ودار کنید. »( )
در رابطه باتنبیه باید به کیفیتی باشد که دیه به آن تعلق نگیرد وبه نظرفقهای اسلام ، چنانچه والدین یا اولیاء ، مربیان ومعلمان ، کودک را به گونه ای تنبیه کنند که صورتش سرخ شود ، باید یک مثقال ونیم شرعی ، واگرکبود شود سه مثقال واگرسیاه شود شش مثقال طلا، دیه بپردازند. واگرجای دیگربدن کودک را به واسطه زدن ، سرخ یاکبود یا سیاه کنند ، نصف مقدارطلایی که گفته شد، باید پرداخت شود واین حکم فقهی حتی درمورد بزرگسالان نیز صادق است.( )
همچنین نحوه تنبیه والدین در مقابل سرپیچی های کودک و شلوغ کاری های وی نیز طبق بند 1 ماده 54 قانون جزای افغانستان باید در حدود احکام شریعت وقانون صورت گیرد وبه تصریح ماده 7 قانونرسیدگی به تخلفات اطفال ، مجازات طفل حتی بمنظور اصلاح وتربیت بطور شدید وحقارت آمیز جواز ندارد. بنا براین تنبیه والدین باید همراه با دو شرط اساسی باشد . اولاً تادیب اطفال باید در حد متعارف باشد و ثانیا این تنبیه باید ضرورت داشته باشد . در واقع این دو ماده به نوعی به جنبه پیش گیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان اشاره دارند .
3- تحقیر: کودکان به محبت ،لبخند ، مواظبت ونگهداری والد ين ، نیاز مند است. گاه دیده می شود پدرومادرنسبت به فرزندان خود به جای آنكه گرم و صميمی و عاطفی باشند، بی توجه، غافل ، تمسخر وتحقیركننده هستند.
کمبود محبت غالباً یکی از عوامل بسیار قوی است که اطفال ونوجوانان را به سوی ارتکاب بزهکاری سوق می دهد . به همین خاطر بعضی از کودکان بر اثر بی توجهی وبی مهری والدین خود به راه دزدی و زورگوئی وکتک زدن دیگران کشیده شده اند . درواقع این قبیل کودکان تشنه محبّت بوده وچون از سرچشمه محبّت اولیاء سیراب نمی شوند ، به عنوان انتقام و به خاطر جلب توجّه اولیاء خود به ارتکاب چنین اعمالی دست می زنند تا جنجال برانگیزد و مورد توجّه واقع شود. 
سیره عملی پیامبرومعصومین(ع) نشان می دهد که توجه ویژه به مهرورزی ومحبت به کودکان نموده است، پیامبر(ص)به فرزندان خود فاطمه،ابراهیم،نواده های خویش،کودکان اصحاب ومسلمان وحتی کودکان غیرمسلمان محبت داشت ودیگران را نیزبه آن سفارش می کرداین عباس می گوید:(دخلت عائشه علی رسول الله(ص)وهویقبل فاطمه(س)فقالت له اتحبها یارسول الله؟قال:اما والله لوعلمت حبی لها لازددت لها حبا؛عایشه نزد رسول خدارفت درحالی که پیامبر(ص)فاطمه(س)رامی بوسید عایشه عرض کرد یارسول الله:او را دوست می دارید؟پیامبر(ص)فرموده:آگاه باش به خدا سوگند اگرتوازمقداری که من او را دوست دارم آگاه بودی برمحبت خود براومی افزودی( )-.نمونه دیگررفتارمحبت آمیزپیامبرگرامی اسلام با علی ابن ابی الطالب است که به دلیل مشکلات اقتصادی ابوطالب تحت سرپرستی آن حضرت قرارداشت چگونگی این رفتاردربیان حضرت علی(ع)نمایان است پیامبرمرادرکودکی بردامان خود می نشاند و به سینه خود می چسپاند و در بستر خویش می خواباند بدنش رابه بدن من تماس می داد و بوی خویش رابه مشام من می رساند. ابوهریره می گوید:« رایت النبی (ص)یمص لعاب الحسن الحسین(ع)وهوعلی المنبرکما یمص الرجل الثمره؛ پیامبر اکرم را بر منبر دیدم مانند کسی که میوه ای رامی مکد آب دهان حسن(ع)حسین (ع)رامی مکید3-بخاری الصحیح ج7ص76
5- تبعيض: بررسي هاي صورت گرفته نشان مي دهد كه، تبعيض در خانواده و توجه بيشتر والدين به برخي از فرزندان و توجه كمتر نسبت به برخي ديگر، ازیک طرف موجبات حسادت ، بد بینی وکینه را درکودک باعث می شود واز طرف دیگر باعث حقارت وذلّت را فراهم می کند.
هم چشمي و رقابت موجود در خانواده تاثير مخرب فراواني در روحيه كودكان به جاي مي گذارد و موجب مي شود كودك خود را با برادران و خواهران ديگر مقايسه كند و براثر محبت بيشتر والدين در حق آنان احساس كمتري به او دست دهد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون ان یعدلوا بینکم فی البرواللطف »؛ میان فرزندان به عدالت رفتار کنید همان طورکه دوست دارید درنیکی ولطف نیز بین شما به عدالت رفتار شود.
6-اختلاف خانوادگی : : اختلاف والدین ، سرزنش وخرده گیری دائمی بین آنها از دیگر موضوعات است که با عث ارتکاب جرائم اطفال ونوجوانان می گردد.
نفاق وناساز گاری ومشاجره دائمی پدرومادر واطرافیان ، آثار شومی در روان اطفال باقی می گذارد ؛ بدیهی است اگر طفل درخانه خود رنگ آرامش ، صفا و صمیمت را که بدان نیاز مبرم دارند نبیند ، نا چار از کار وتحصیل خود بی علاقه شده و دائماً مضطرب و پریشان خاطر است وهمین امر گاهی باعث می شود که طفل ازمحیط خانواده فرار نماید وبه وادی انحراف وفساد کشانده شود.
به عقیده جرم شناسان تضادهای موجود در خانواده ها تا حدودی معلول عوامل چون بی تفاوتی ، بی توجهی به نظم خانواده ، سختگیری زیاد ، نظم شدید ، عدم توافق والدین جهت مراقبت از اطفال وبه لحاظ غیبت والدین و یا اشتغال به کار می باشد ( )
7- بي سوادي: کودک در جایی به دنیا می آید , که از قبل ساخته و دارای فرهنگی ارزیابی شده صحیح یا غلط است . طفل از هما ن روزهای تولد این فرهنگ را از طریق والدین , و بستگان می گیرد و بر این اساس ذهن و افکار او شکل می یابد . شخصیت یک کودک وابسته به این است که در کدام خانواده پرورش یافته است. بنا براین اگر خانواده نسبت به چگونگي نيازمندي ها و استعداد و عواطف فرزندان شان ناآگاه باشند، لطمه بزرگ و خسارت جبران ناپذيري متوجه شخصيت و سلامت روان كودك مي سازد. مقصود از آگاه بودن والدين، فقط خواندن و نوشتن زبان مادري نيست، بلكه پايين بودن سطح فرهنگ و ناآگاهي به مسايل علمي، پرورشي است كه زمينه ساز ارتكاب جرم به شمار مي رود.

 

منبع  :  سایت http://www.daneshju.ir



:: برچسب‌ها: بزهکاری , اطفال بزهکار , بزه ,
تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 475
نویسنده : رسول رشیدی

بزه كاری
بزه يا بزهكاری يك پديده اجتماعي است كه در محيط‌هاي مختلف به شكل‌هاي متفاوتي مشاهده مي‌شود. شكستن نظم اجتماعي و انحراف از هنجارهاي جامعه را بزهكاري تعريف كرده‌اند. از ديدگاه روانكاوي بزهكار كسي است كه نيروهاي غريزي در وجود او به خوبي اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبي بر نيروهاي غريزي نظارت ندارد.
بنابراين چنانچه ذهن آگاه نتواند راهي براي خروج نيروهاي غريزي پيدا كند كه مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهايي بر خلاف هنجارهاي اجتماعي مي‌زند و يا ميان دو دسته از فشارهاي دروني و بروني قرار مي‌گيرد و دچار بزهكاري مي‌شود.
تعريف بزه و رفتار بزهكارانه در هر جامعه‌اي توسط قوانين حقوق ي و هنجارهاي اجتماعي آن جامعه مشخص مي‌شود. بايد اذعان داشت كه قرن‌هاست رفتارهاي قتل، دزدي، تخريب، نزاع، كلاهبرداري، تجاوز، آتش افروزي و... به عنوان رفتار بزهكارانه پذيرفته شده است و همه جوامع براي آن تعريف مشخصي دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و ميزان تنبيهي است كه بر اساس قوانين حقوق ي آن جامعه تعيين مي‌شود. البته بزه را بر اساس ارزش‌ها و تعيين ارزش‌ها يا بر حسب زمان و مكان تعريف مي‌شود. با رويكردهاي مختلف به موضوع بزهكاري و تعريف حقوق معلوم مي‌گردد كه بزه از ديدگاه حقوق ي، جامعه شناسي و جرم شناسي متفاوت است.
“هير شي” معتقد است بزهكاري وقتي اتفاق مي‌افتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شوند يا به طور كلي از بين بروند. اين قيود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بيان خواهيم نمود: 
1. وابستگي: در حقيقت يك نوع قيد و بند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت هنجارهاي اجتماعي مي‌كند، اين وابستگي را “هيرشي” همپايه وجدان اخلاقي و يا من برتر مي‌داند.
2. تعهد: تعهد همپايه عقل سليم يا خود است
3. درگير بودن: ميزان مشغوليت فرد در فعاليت‌هاي مختلف است كه باعث مي‌شود او وقت براي انجام كار خلاف نداشته باشد.
4. باورها: ميزان اعتباري كه فرد براي هنجارهاي قرارداد ي اجتماع قائل است.

اقسام بزهكاري
بزهكاران را از لحاظ مطالعات اجتماعي و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع كاري كه انجام مي‌دهند، مي‌توان به سه گونه زير تقسيم كرد:
1. بزهكاري بر عليه اشخاص عادي جامعه كه زندگي عادي بر اساس فرهنگ و قانون براي خود انتخاب كرده‌اند. مثل كشتن آنها به عمد و يا غير عمد، تهديد آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف كه تمام اين اعمال از لحاظ قانون ي، عرف و فرهنگ جامعه‌پذير نمي‌باشند و كسي كه مرتكب چنين اعمالي گردد، بزهكار يا مجرم خوانده مي‌شود.
2. بر عليه دارايي و مالكيت ديگران، البته اگر مالكيت از طريق مشروع و نتيجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدي و بردن اموال منقول قيمتي، جعل اسناد و مدارك مربوط به مالكيت، دزدي اتومبيل و يا غارت كردن اموال ديگران. كساني كه مرتكب چنين اعمالي شوند مجرم يا بزهكار ناميده مي‌شوند.
3. بزهكاري بر عليه نظم عمومي و سلامت افراد جامعه مانند ارتكاب جرايمي از قبيل فحشا كه نظام اجتماعي خانواده‌ها را بر هم مي‌زند و يا به عدم تشكيل خانواده منجر مي‌گردد. يا مبادرت به قمار بازي كردن كه حقوق ديگران را به مخاطره مي‌اندازد و يا استعمال مواد مخدر كه به نابودي نيروي انساني سازنده اجتماع كمك مي‌كند.

عوامل موثر بر وقوع بزه
بي‌شك يكي از عوامل مهم در وقوع بزه محيط‌هايي است كه بزهكار با آنها سرو كار دارد. وي تحت تاثير اين محيط‌ها است كه شخصيتش شكل مي‌گيرد:

- محيط فرهنگي
منظور از محيط فرهنگي در جرم‌شناسي كليه جنبه‌هاي فرهنگي هر اجتماع اعم از آداب، رسوم، اخلاقيات، اعتقادات و نيز موسسات مربوط به تعليم و تربيت و كليه امور مربوط به آنهاست كه به نحوي از انحاء شخصيت اطفال و نوجوانان را تحت تاثير قرار داده و عامل موثري در ميزان بزهكاري آنان محسوب مي‌شود. آنچه مسلم است آموزش و پرورش، سواد آموزي است و سوادآموزي نيز جز وسيله چيز ديگري نيست. حال بسته به اين است كه اين وسيله در اختيار چه كسي و براي چه منظوري مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اگر در دست غير صالح قرار گيرد استفاده نامشروع مي‌كند. و مي‌شود مصداق شعر سنايي: چو دزدي با چراغ آيد گزيده‌تر برد كالا؛ و اگر دست فرد صالح قرار گيرد استفاده مشروع مي‌كند و مي‌شود مصداق يك انسان كامل.

- محيط طبيعي
منظور از محيط طبيعي، محيط خارجي‌اي است كه انسان در آن زندگي مي‌كند و مي‌تواند به نحوي در بزهكاري افراد موثر واقع شود. اين عامل براي اولين بار مورد توجه “بقراط” قرار گرفت. اين دانشمند به پزشكان توصيه نموده بود كه قبلا در وضع اقليمي، فصول و باد و هوا بررسي كنند. “ساترلند” نيز در بحث مشابهي در اين زمينه نموده مي‌نويسد: قرن‌هاست بعضي از مكاتب كوشش كرده‌اند عوامل طبيعي رفتار مجرمانه را كشف و ارائه نمايند نتايج تحقيقات آنان حاكي است كه آمار جرايم عليه اموال در ماه‌هاي زمستان بيش از فصول ديگر نشان مي‌دهد و جرايم عليه اشخاص بيشتر در ماه‌هاي تابستان اتفاق مي‌افتد. اين عقايد در مورد بزهكاري اطفال و نوجوانان پذيرفته نيست چرا كه جرايم بر ضد اموال بالاخص سرقت كه رقم بزرگ بزهكاري را تشكيل مي‌دهد ممكن است در كليه فصول سال متفاوت باشد.
مثلا جرايم جنسي بيشتر در اواخر بهار و اوايل تابستان- خاتمه امتحانات و شروع تعطيلات- و جرايم بر ضد اشخاص با تشكيل باند در تابستان بيشتر از فصول ديگر ارتكاب مي‌يابد.

- محيط اقتصادي
عامل ديگري كه ممكن است در بزهكاري اطفال و نوجوانان موثر واقع شود، عامل اقتصادي است كه جرم‌شناسان توجه خاصي بدان مبذول داشتند و در اكثر نوشته‌ها از اين عامل مطالبي به رشته تحرير در آورده‌اند. بنابراين جرم‌شناسان در اصل موضوع كه عامل اقتصادي در بزهكاري موثر است اتفاق نظر داشته و اگر اختلافي در پاره‌اي موارد به چشم مي‌خورد از نحوه تاثير جنبه‌هاي مختلف اين عامل قوي است. بدين صورت كه گروهي تضاد طبقاتي و عدم توزيع عادلانه ثروت و دسته‌اي فقر و درماندگي وتهيدستي و برخي تمايل به ثروتمند شدن و تجمل پرستي و همچنين گروهي، بيكاري و قرض و نيز عده‌اي نداشتن توانايي لازم را براي برآوردن احتياجات زندگي و بعضي نيز ترس از كسر شدن اموال و يا آنچه را كه دارند و بالاخره عده‌اي حرص و طمع و گروهي بحران‌هاي اقتصادي و تورم و رشد و توسعه صنعت و نوسانات قيمت‌ها و نيز دسته‌اي گرسنگي و قحطي را مبناي بزهكاري دانسته ومعتقدند كه اين عوامل در بروز جرايم مختلف بويژه جرايم مالي تاثير غيرقابلاانكاري دارد.

علل و عوامل بزهكاري
اكثر روانشناسان را عقيده بر اين است كه بزهكاري نوجوانان را بايد در اين علت‌ها جستجو كرد:
1. خانواده نابسامان
2. ناايمني عاطفي
3. عقب ماندگي عاطفي
4. انحراف عاطفي، نارسايي اجتماعي
5. انحراف‌هاي اجتماعي
6. تعارضات فرهنگي
7. فقر اقتصادي
8. بي‌سوادي
9. جعل مادي و معنوي
10. تبعيض
11. فساد
12. عدم برخورداري از رفاه و بهداشت
13. حكومت نالايق
بايد توجه داشت كه تاثير عوامل نامبرده هميشه و درباره همه بزهكاران يكسان نيست. بلكه تاثير آنها بر حسب افراد مختلف فرق مي‌كند. يك بزهكار بايد از شريك جرمش جدا در نظر گرفته شود. به عبارت ديگر بزهكاري يك پديده طبيعي و ذاتي نيست و هيچ فرد بزهكاري، بزهكار و تبهكار متولد نمي‌شود. بلكه عوامل متعدد و متنوع محيطي و در راس آنها به احتمال زياد محيط خانواده است كه فرد را به سوي بزهكاري مي‌كشد.



بزه كاری
بزه يا بزهكاری يك پديده اجتماعي است كه در محيط‌هاي مختلف به شكل‌هاي متفاوتي مشاهده مي‌شود. شكستن نظم اجتماعي و انحراف از هنجارهاي جامعه را بزهكاري تعريف كرده‌اند. از ديدگاه روانكاوي بزهكار كسي است كه نيروهاي غريزي در وجود او به خوبي اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبي بر نيروهاي غريزي نظارت ندارد.
بنابراين چنانچه ذهن آگاه نتواند راهي براي خروج نيروهاي غريزي پيدا كند كه مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهايي بر خلاف هنجارهاي اجتماعي مي‌زند و يا ميان دو دسته از فشارهاي دروني و بروني قرار مي‌گيرد و دچار بزهكاري مي‌شود.
تعريف بزه و رفتار بزهكارانه در هر جامعه‌اي توسط قوانين حقوق ي و هنجارهاي اجتماعي آن جامعه مشخص مي‌شود. بايد اذعان داشت كه قرن‌هاست رفتارهاي قتل، دزدي، تخريب، نزاع، كلاهبرداري، تجاوز، آتش افروزي و... به عنوان رفتار بزهكارانه پذيرفته شده است و همه جوامع براي آن تعريف مشخصي دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و ميزان تنبيهي است كه بر اساس قوانين حقوق ي آن جامعه تعيين مي‌شود. البته بزه را بر اساس ارزش‌ها و تعيين ارزش‌ها يا بر حسب زمان و مكان تعريف مي‌شود. با رويكردهاي مختلف به موضوع بزهكاري و تعريف حقوق معلوم مي‌گردد كه بزه از ديدگاه حقوق ي، جامعه شناسي و جرم شناسي متفاوت است.
“هير شي” معتقد است بزهكاري وقتي اتفاق مي‌افتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شوند يا به طور كلي از بين بروند. اين قيود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بيان خواهيم نمود: 
1. وابستگي: در حقيقت يك نوع قيد و بند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت هنجارهاي اجتماعي مي‌كند، اين وابستگي را “هيرشي” همپايه وجدان اخلاقي و يا من برتر مي‌داند.
2. تعهد: تعهد همپايه عقل سليم يا خود است
3. درگير بودن: ميزان مشغوليت فرد در فعاليت‌هاي مختلف است كه باعث مي‌شود او وقت براي انجام كار خلاف نداشته باشد.
4. باورها: ميزان اعتباري كه فرد براي هنجارهاي قرارداد ي اجتماع قائل است.

اقسام بزهكاري
بزهكاران را از لحاظ مطالعات اجتماعي و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع كاري كه انجام مي‌دهند، مي‌توان به سه گونه زير تقسيم كرد:
1. بزهكاري بر عليه اشخاص عادي جامعه كه زندگي عادي بر اساس فرهنگ و قانون براي خود انتخاب كرده‌اند. مثل كشتن آنها به عمد و يا غير عمد، تهديد آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف كه تمام اين اعمال از لحاظ قانون ي، عرف و فرهنگ جامعه‌پذير نمي‌باشند و كسي كه مرتكب چنين اعمالي گردد، بزهكار يا مجرم خوانده مي‌شود.
2. بر عليه دارايي و مالكيت ديگران، البته اگر مالكيت از طريق مشروع و نتيجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدي و بردن اموال منقول قيمتي، جعل اسناد و مدارك مربوط به مالكيت، دزدي اتومبيل و يا غارت كردن اموال ديگران. كساني كه مرتكب چنين اعمالي شوند مجرم يا بزهكار ناميده مي‌شوند.
3. بزهكاري بر عليه نظم عمومي و سلامت افراد جامعه مانند ارتكاب جرايمي از قبيل فحشا كه نظام اجتماعي خانواده‌ها را بر هم مي‌زند و يا به عدم تشكيل خانواده منجر مي‌گردد. يا مبادرت به قمار بازي كردن كه حقوق ديگران را به مخاطره مي‌اندازد و يا استعمال مواد مخدر كه به نابودي نيروي انساني سازنده اجتماع كمك مي‌كند.

عوامل موثر بر وقوع بزه
بي‌شك يكي از عوامل مهم در وقوع بزه محيط‌هايي است كه بزهكار با آنها سرو كار دارد. وي تحت تاثير اين محيط‌ها است كه شخصيتش شكل مي‌گيرد:

- محيط فرهنگي
منظور از محيط فرهنگي در جرم‌شناسي كليه جنبه‌هاي فرهنگي هر اجتماع اعم از آداب، رسوم، اخلاقيات، اعتقادات و نيز موسسات مربوط به تعليم و تربيت و كليه امور مربوط به آنهاست كه به نحوي از انحاء شخصيت اطفال و نوجوانان را تحت تاثير قرار داده و عامل موثري در ميزان بزهكاري آنان محسوب مي‌شود. آنچه مسلم است آموزش و پرورش، سواد آموزي است و سوادآموزي نيز جز وسيله چيز ديگري نيست. حال بسته به اين است كه اين وسيله در اختيار چه كسي و براي چه منظوري مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اگر در دست غير صالح قرار گيرد استفاده نامشروع مي‌كند. و مي‌شود مصداق شعر سنايي: چو دزدي با چراغ آيد گزيده‌تر برد كالا؛ و اگر دست فرد صالح قرار گيرد استفاده مشروع مي‌كند و مي‌شود مصداق يك انسان كامل.

- محيط طبيعي
منظور از محيط طبيعي، محيط خارجي‌اي است كه انسان در آن زندگي مي‌كند و مي‌تواند به نحوي در بزهكاري افراد موثر واقع شود. اين عامل براي اولين بار مورد توجه “بقراط” قرار گرفت. اين دانشمند به پزشكان توصيه نموده بود كه قبلا در وضع اقليمي، فصول و باد و هوا بررسي كنند. “ساترلند” نيز در بحث مشابهي در اين زمينه نموده مي‌نويسد: قرن‌هاست بعضي از مكاتب كوشش كرده‌اند عوامل طبيعي رفتار مجرمانه را كشف و ارائه نمايند نتايج تحقيقات آنان حاكي است كه آمار جرايم عليه اموال در ماه‌هاي زمستان بيش از فصول ديگر نشان مي‌دهد و جرايم عليه اشخاص بيشتر در ماه‌هاي تابستان اتفاق مي‌افتد. اين عقايد در مورد بزهكاري اطفال و نوجوانان پذيرفته نيست چرا كه جرايم بر ضد اموال بالاخص سرقت كه رقم بزرگ بزهكاري را تشكيل مي‌دهد ممكن است در كليه فصول سال متفاوت باشد.
مثلا جرايم جنسي بيشتر در اواخر بهار و اوايل تابستان- خاتمه امتحانات و شروع تعطيلات- و جرايم بر ضد اشخاص با تشكيل باند در تابستان بيشتر از فصول ديگر ارتكاب مي‌يابد.

- محيط اقتصادي
عامل ديگري كه ممكن است در بزهكاري اطفال و نوجوانان موثر واقع شود، عامل اقتصادي است كه جرم‌شناسان توجه خاصي بدان مبذول داشتند و در اكثر نوشته‌ها از اين عامل مطالبي به رشته تحرير در آورده‌اند. بنابراين جرم‌شناسان در اصل موضوع كه عامل اقتصادي در بزهكاري موثر است اتفاق نظر داشته و اگر اختلافي در پاره‌اي موارد به چشم مي‌خورد از نحوه تاثير جنبه‌هاي مختلف اين عامل قوي است. بدين صورت كه گروهي تضاد طبقاتي و عدم توزيع عادلانه ثروت و دسته‌اي فقر و درماندگي وتهيدستي و برخي تمايل به ثروتمند شدن و تجمل پرستي و همچنين گروهي، بيكاري و قرض و نيز عده‌اي نداشتن توانايي لازم را براي برآوردن احتياجات زندگي و بعضي نيز ترس از كسر شدن اموال و يا آنچه را كه دارند و بالاخره عده‌اي حرص و طمع و گروهي بحران‌هاي اقتصادي و تورم و رشد و توسعه صنعت و نوسانات قيمت‌ها و نيز دسته‌اي گرسنگي و قحطي را مبناي بزهكاري دانسته ومعتقدند كه اين عوامل در بروز جرايم مختلف بويژه جرايم مالي تاثير غيرقابلاانكاري دارد.

علل و عوامل بزهكاري
اكثر روانشناسان را عقيده بر اين است كه بزهكاري نوجوانان را بايد در اين علت‌ها جستجو كرد:
1. خانواده نابسامان
2. ناايمني عاطفي
3. عقب ماندگي عاطفي
4. انحراف عاطفي، نارسايي اجتماعي
5. انحراف‌هاي اجتماعي
6. تعارضات فرهنگي
7. فقر اقتصادي
8. بي‌سوادي
9. جعل مادي و معنوي
10. تبعيض
11. فساد
12. عدم برخورداري از رفاه و بهداشت
13. حكومت نالايق
بايد توجه داشت كه تاثير عوامل نامبرده هميشه و درباره همه بزهكاران يكسان نيست. بلكه تاثير آنها بر حسب افراد مختلف فرق مي‌كند. يك بزهكار بايد از شريك جرمش جدا در نظر گرفته شود. به عبارت ديگر بزهكاري يك پديده طبيعي و ذاتي نيست و هيچ فرد بزهكاري، بزهكار و تبهكار متولد نمي‌شود. بلكه عوامل متعدد و متنوع محيطي و در راس آنها به احتمال زياد محيط خانواده است كه فرد را به سوي بزهكاري مي‌كشد.



منبع:
1. روزنامه رسالت

http://hoghooghonly.blogfa.com/post/381

سایت : http://www.daneshju.ir


تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 1064
نویسنده : رسول رشیدی

مقدمه

روانشناسان تبهكاري را به مسائل شخصيتي و مسئله سازهگاري يا عدم سازگاري فرد با هنجارهاي اجتماعي منسوب مي كنند. پيروان روانشناسي مكتب فرويد بر اين بار بودند كه روان بطور اعم بر شخصيت بطور اخص داراي دو جنبه نا خداگاه و خود آگاه است . تجربه هاي كودكي بويژه ارتباط كودك با مادر نقش اساسي در روشد شخصيت فرد ايفا، ميكند طبق اين ديدگاه رفتار جنايي در دروان انسان جاي دارد و چنين رفتاري بيماري و ناسازهگاري ايجاد مي كند

 

فرويد روانشناس : مجرم را فردي مي بيند كه خود ناقص و معيوب دارد . طبق نظر او خود از سه جنبه نهاد ، من ، فرامن تشكيل شده است : نهاد: شامل تمايلات و احساسات ناخداگاه است فرامن: وجدان و خواسته هاي مورد پسند جامعه است كه در اثر آموزش و تربيت در فرد بوجود مي آيد . حد وسط اين دو من قرار دارد قسمت آگاه و منطقي فرد كه بيت نهاد و من برتر از يك طرف و از طرف ديگر با دنيايي واقعيت در ارتباط است و بين آنها تعادل برقرار مي كند از ديدگاه فرويد جرم در نتيجه يك من ضعيف كه تحت كنترل نهاد در آمده و باعث احساس گناه در فرد شده بوجود مي آيد .الگوي طبيعي در هر احساس گناه يا ناراحتي افراد را از انجام خلاف باز مي دارد اين الگو در دوران كودكي وقتي نيازهاي دروني وتكانهاي خاص بويژه انگيزه جنسي و پرخاشگردي روشد مي كند شكل ميگيرد . بطور خلاصه روانشناسان پيرو مكتب فرويد رفتار جنائي و مجرمانه را پاسخ به قسمتي از شخصيت مي دانند كه سركوي شده است .

 

 

جرم چيست و مجرم كيست

مجرم كسي است كه مرتكب جرم ميشود اما تعريف جرم آسان نيست جرم به عملي گويند كه وجدان جمعي را جريحه دار كند به بيان ديگر هر فعل يا ترك فعلي كه نظم ، صلح و آرامش اجتماعي را مختل سازد و قانون براي آن مجازاتي تعيين كرده باشد جرم محسوب ميشود و بالاخره تعريف عملي و حقوقي جرم چنين است: جرم عملي است كه بر خلاف يكي از موارد قانون مجازات عمومي هر كشور است و مجرم كسي است كه در زمان معين عمل او خلاف مقررات قانوني رسمي كشور باشد

 

انواع جرم

جرم عبارت از عملي كه قانون را نقض كند و به بيان ديگر هر عملي كه داراي دو شرط زير باشد جرم است

  1. رفتاريكه بيش از حد قابل قبول و مخرب باشد
  2. رفتاريكه كنترل آن از طريق احكام غير رسمي به تنهايي دشوار باشد .

انواع جرم را به سادگي ميتوان به چهار دسته گروه بندي كرد:

جرمهاي جاني ، جرم هاي مالي ، جرم هاي بدون قرياني ، جرم هاي دولتمندان و قدرتمندان

نسبي بودن جرم

آنچه كه جرم ناميده ميشود تا حد زيادي بستگي به فرهنگ هر جامعه دارد .هيچ رفتاري ذاتاً جرم نيست و فقط زماني رفتاري جرم ناميده ميشود كه از نظر اجتماعي چنين تعريف شده باشدو تعريف ها از زماني به زمان ديگر و از مكاني به مكان ديگر و از گروهي به گروه ديگر تفاوت بسيار پيدا مي كند . قبل از ظهور اسلام زنده بگور كردن كودكان بي گناه بويژه نوزادان دختر در بين برخي از قبايل عرب متداول بود و كجازاتي در پي نداشت در حالي كه پس از ظهور اسلام اين كار نمي شد و عنوان گناه پيدا كرد .

 

 

چند ديدگاه در باره رفتار مجرمانه

1-ديدگاه جامعه شناختي : ديدگاه جامعه شناختي به ارتباط بين متغير ها ي مختلف رفتار مجرمانه مانند:( سن،نژاد، جنس ، وضعيت اجتماعي و اقتصادي ) اهميت مي دهداين ديدگاه همچنين بر عوامليكه در محيط و رفتار مجرمانه موثرند مانند : زمان . مكان . كيفيت وقوع جرم و نوع اسلحه بكاره رفته نيز تاكيد مي كند

2-ديدگاه روان شناختي : اين ديدگاه به رفتار افراد اينكه رفتار چگونه رخ مي دهد چطور اجرا ميشود چگونه تداوم مي يابد و چگونه اصلاح ميگردد تكيه مي كند در ديدگاه روانشناختي هم محيط و هم شخصيت فرد كه در رفتار مجرماني و جنائي موثر است در نظر گرفته ميشود و رفتار جنائي همرا با فرايندهاي رواني مورد بررسي قرار ميگيرد روانشناسان بيشتر به متغيرهاي شخصيت افراد تكيه دارند ان را بهترين عاملي در قضاوت باليتي بشمارد مي آورند

 

ديدگاه روان پزشكي

رفتار مجرمانه در اثر افكار ناهشيار و نيازها ي زيستي در انسان بوچود مي آيد و محيط فرهنگ و جامعه نقشي در ارتكاب جرم ندارد.

روانشناسان زيستي مقصر اصلي رادر رفتار هاي مجرمانه نيازهاو فشارهاي دروني افراد ميدانند آنان معتقدند رفتار مجرمانه بطور ناخودآگاه و در اثر سائقهاي زيستي انجام ميشود و خارج از كنترل انسان است مسئله بزهكاري و انحراف نوجوانان و جوانان از دير زمان در جامعه بشري مورد توجه انديشمندان بود. همزمان با گسترش انقلاب صنعتي و گسترش دامنه نيازمنديهاو محروميتهاي ناشي از عدم امكان برآورده شدن خواستها و نيازهاي زندكي موجب گسترش شديد و دامنه عصيان تبهكاري سرگرداني دزدي و انحراف جنسي و ديگر انحرافات در جوانان شده است .امروزه نيز مشكلاتي.مانند اعتياد دزدي و انحراف جنسي در نزد جوانان كشور ما نيز مطرح است و آثار آن به خوبي در جامعه هويدا است .آنچه موجب مي شود انسان شبكه گسترده روابط اجتماعي را بپذيرد تيازهاي وي براي زيستن به بهروزي و كوشش گروهي و جمعي براي به خدمت گرفتن پديده هاي طبيعي در راستاي منابع خود است از اين رو بررسي انگيزه ها و محركهاي كه انسان را به سوي تلاش براي تامين نيازمنديها ميراند امري ضروري است كه مستلزم رسيدگي و يافتن ديدگاهي منطقي براي پرداختن به آن است.

 

 

 



:: برچسب‌ها: جرم ، مجرم ، جرم چیست ؟ ، مجرم کیست ، دلایل وقوع جرم ,
تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 621
نویسنده : رسول رشیدی

تعریف جعل:
جعل در لغت به معنی ساختن، آفریدن، خلق کردن، قرار دادن، وضع کردن، تقلب کردن، آفرینش و ... است.
در ترمینولوژی حقوق جعل این طور تعریف شده است: جعل به معنی تزویر و وضع است و مزور و وضاع به معنی جاعل است و همه آن ها به معنی ساختن امری است از روی قصد و بر خلاف واقع.
کشورهایی از قبیا انگلستان، کانادا، استرالیا هر یک تعریفی از جعل در مواد قانون جزای خود ارائه داده اند ولی متدسفانه در قانون مجازات اسلامی ایران هیچ تعریفی از جعل بیان نشده و تنها مصادیقی از جرم جعت را در ماده 523 قانون مجازات اسلامی مشاهده می کنیم. آنچه قابل ذکر است این مصادیق جنبه حصری ندارند و آمدن عبارت «و نظایر این ها» در اینماده نشان دهنده ی تمثیلی بودن آن است. بنابر این این مصادیق نیز جامع و کامل نیستند.
مهم ترین عنصر در جرم قلب حقیقت است. از نظر قلب حقیقت جعل را به دو دسته تقسیم کرده اند. جعل مادی و جعل معنوی.
«قلب حقیقت مادی یا جعل مادی عبارت است از تحریف حقیقت با عملی مادی ضمن باقی ماندن اثر خارجی مادی جعل در نوشته یا سند و غیر آن» 
«در جعل معنوی مفادی قلب حقیقت در مطالب و مفاد یک نوشته بدون این که اثر خارجی داشته باشد به عمل می آید. به عبارت دیگر جاعل ابتدا حقیقت یک امر را در ذهن خود منقلب می کند و سپس همان دروغ را به صورت قلب شده وارد سند می نماید». 
وجه تمایز مادی و معنوی در این است که در جعل مادی به ظاهر نوشته یا سند خدشه ای وارد می شود و آثار آن آشکار است مانند خراشیدن عدد رو ی چک. اما در جعل معنوی به ظاهر سند هیچ ایرادی نیست بلکه قلب حقیقت در مضمون نوشته وجود دارد و جاعل مطالب را به صورت تحریف شده وارد سند می کند.
«(قانون جرایم) نیوزلند مصوب 1961 نیز، در ماده 264، جعل را عبارت می داند از ساختن یک مدرک نادرست با علم به نادرستی ان به قصد ان که به هر شکل، چه در داخل نیوزلند وچه در خارج از آن، به عنوان یکمدرک صحیح مورد استفاده و عمل قرار گیرد. یا به این قصد که کسی به تصور این که این مدرک صحیح است اغوا به انجام یا عدم انجام کاری، چه در داخل نیوزلند و چه در خارج آن شود مجازات این جرم، به موجب بخش 265، حاکثر ده سال حبس است». 
در کشورهای گروه کامن لا در سابق تنها اسناد رسمی می توانستند موضع جعل قرا رگیرند 1727 با تصویب قانون به صراحت بیان شده که اسناد غیر رسمی هم شامل جعل می شود.
نکته جالب در تعاریف گوناگونی که از جعل شده این است که در قوانین اکثر کشورها عبارت «ساختن مدرک» آمده است. از جمله این کشورها انگلستان، کانادا، استرالیا را می توان نام برد که به عنصر «ساختن» تأکید شده است.
عنصر قانونی:
عنصر قانونی جعل معنوی یا مفادی در ماده 523 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 بیان شده است:
«هر یک از کارکنان ادارات دولتی و مراجع قضایی و مأمورین به خدمات عمومی که در تحریر نوشته ها و قراردادهای راجع به وظایفشان مرتکب جعل و تزویر شوند اعم از این که موضوع یا مضمون ان را تغییر دهند یا گفته و نوشته ی یکی از مقامات رسمی، و هر یا تقریرات یکی از طرفین را تحریف کنند یا امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل یا چیزی را که بدان اقرار نشده، اقرار شده جلوه دهند. علاوه بر مجازات های اداری و جبران خسارت وارده به حبس از یک تا پنج سال یا شش تا سی میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.»
در مورد این ماده 2 نکته قابل ذکر است: اولاً این جرم تنها از ناحیه مستخدمین دولت تحقق می یابد و هم چنین باید آن جرم در حیطه ی وظایف کارمند دولت باشد. بنابر این اگر کارمندی بدون داشتن مسئولیت قانونی یا ارجاع اداری مرتکب جرم شود مشمول این ماده نمی باشد. مثلاً اگر کرامندی به جای همکار خود سندی را تنظیم کند که جزء وظایف او نمی باشد و حین تنظیم سند مرتکب جعل شود مشمول ماده 534 نیست و از این جهت راه فرار قانونی برای مجرم باز است.
ثانیاً: در این ماده قانونگذار نوع اسناد و نوشته ها را مشخص نکرده است. آیا جعل مزبور فقط در نوشته های رسمی است یا شامل نوشته های عادی نیز می شود؟
با توجه به ماده 536 قانون مجازات اسلامی که در آن به جعل اسناد غیر رسمی اشاره شده و مجازات آن تعیین شده است. این طور برداشت می شود که جعل مذکور در ماده 534 تنها در مورد اسناد رسمی است.
«یکی از مصادیقی که می توان برای جرم موضوع این ماده نام برد موردی است که رونوشت یا فتوکپی سند به دفاتر اسناد رسمی یا دفاتر دادگاه ها یا مقتم های رسمی داده می شود تا برابر اصل شود و مأمور مزبور بدون این که فتوکپی یا اصل ان مطابقت داشته باشد آن را برابر اصل نماید. در این جا هم جاعل و هم برابر اصل کننده مرتکب جعال شده اند. اما کسانی که جعل در فتوکپی غیر مصدق را جایز نمی دانند ممکن است تحقق جان را نسبت به جاعل منتفی بدانند این در صورتی است که موضوع جرم را شامل نوشته های عادی نیز بدانیم چون هم نوشته های عادی و هم نوشته های رسمی را می توان مطابق اصل نمود.» 
جعل مفادی بیش تر در اسناد رسمی اتفاق می افتد و جعل در اسناد عادی، اکثراض جعل مادی است.
گفتیم که اسناد موضوع ماده 534 قانون مجازات اسناد رسمی هستند. در مورد اسناد رسمی باید توجه داشته باشیم که اسناد به 2 دسته تقسیم می شوند: 1- اسناد عادی 2- اسناد رسمی.
و اما تعریف اسناد رسمی را در ماده 1287 قانون مدنی مشاهده می کنیم «اسنادی که در اداره ی ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در ترد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آن ها بر طبق مقررات تنظیم شده باشند رسمی است.» برای این که سندی رسمی شود باید 3شرط را داشته باشد. اولاً: به وسیله ی مأمور رسمی تنظیم شود. و اسنادی که اشخاص در رابط زندگی روزمره تنظیممی کنند سند عادی است. ثانیاً مأمور رسمی برای تنظیم سند صالح باشد. بنابر این اگر اسناد سجلی توسط شخصی غیر از مأمور ثبت احوال تنظیم شود سند رسمی نیست و از مشمول ماده 534 خارج می شود: ثالثاً باید تشریفات خاص سند رسمی رعایت شود. اگر سردفتری هویت طرفین معامله را احراز نکند یا سند را برای آنان نخواند، سندی که تنظیم شده عادی است. اهمیت سند رسمی از این جهت است که بدون احتیاج به دادگاه و صدور حکم نیز قابل مطالبه ایت طلب کار می تواند از دفتر اسناد رسمی یا اداره ثبت احوال درخواست صدور اجراییه کند. و علاوه بر طرفین نسبت به وراث و قائم مقام آن ها اعتبار دارد و هم چنین نسبت به اصالت اسناد رسمی انکار و تردید راه ندارد مگر ادعای جعلیت نسبت به آن ها.
عنصر مادی:
عنصر مادی در جعل مادی تنها به صورت فعل مثبت قابل تحقق است یعنی تمام موادری که در ماده 523 قانون مجازات آمده از جمله ساختن، تراشیدن، قلم یردن، الحاق، محو، اثبات، سیاه کردن همگی به صورت فعل مثبت است. اما در جعل معنوی ابهام وجود دارد. به نظر می رسد دلیلی وجود نداشته باشد اگر در ترک فعل تحریف حقیقت باشد جعل محسوب نشود. بنابر این جعل مفادی با ترک فعل نیز محقق می شود.
«بنابر این سردفتری که نام یک نفر را به عنوان موصی له به وصیت نامه ی دیکته شده از سوی موصی اضافه می کند یا به جای جمله ی «ثمن پرداخت شده» که سوی متعاملین عنوان می شود جمله ی «ثمن پرداخت نشده است» را در سند می نویسد همان قدر جاعل است که سردفتری که نام یکی از موصی تهم را عالماً حذف و در وصیت نامه وارد نمی کند و یا اساساً جمله ی « ثمن پرداخت شده است» را حذف می کند.» 
فعل مادی که کارکنان و مستخدمین دولت در حیطه وظایفشان مرتکب جعل معنوی می شوند به یکی از این صور می باشد:
1- تغییر دادن موضوع یا مضمون نوشته و اسناد: مانند ان که مأمور و متصدی دفاتر با تبانی مستأجر عقد اجاره را به صورت عقد بیع منعکس کند.

2- تحریف گقته یا نوشته یکی از مقامات رسمی: در صورتی که منشی دادگاه بیانات قاضی را به سلیقه خود تحریف کند و بنویسد جعل معنوی رخ داده است.
3- امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل جلوه دادن: مانند زمانی که فردی به دیگری وکالت نامه می دهد.
و بعد آن وکالت نامه را فسخ می کند. وکیل با وکالت نامه فسخ شده اقدام به انتقال مالی موکل می کند. سردفتری که سند انتقال را تنظیم می کند مرتکب جعل شده است.
4- چیزی را که بدان اقرار نشده اقرار شده جلوه دادن: نظیر این که متهم نزد بازپرس منکر قتل شود و بگوید «نکشتم» و بازپرس بنویسد «کشتم» این نیز ار موارد جعل مفادی است.
5- تحریف کردن مهر یا تقریرات یکی از طرفین: تحریف مهر در جعل مفادی معنی ندارد.
در مورد مهر فقط جعا ملدی تصور می شود و تحریف تقریرات یکی از طرفین زمانی اتفاق می افتد که والدین طفلی برای گرفتن شناسنامه به ثبت احوال مراجعه کنند و مأمور ثبت گفته ی والدین را اشتباه بنویسد مثلاً به جای دختر بنویسد پسر. علاوه بر مواردی که در ماده 534 قانون مجازات اسلامی امده است در موارد دیگر نیز نمونه هایی از جعل مفادی مشاهده می شود.
الف: تقدم یا تأخیر تارخ سند نسبت به تاریخ حقیقی آن که در ماده 523 قانون مجازات آمده از طرق جعل مفادی و جعل مادی است. مانند آن که مأمور ثبت تاریخ نادرستی را بنویسد یا حکم دادگاه به محکوم علیه ابلاغ می شود و مأمور ابلاغ تاریخ را چند روز دیرتر می نویسد.
ب: جعل و تغییر اسامی اشخاص که در ماده 523 و 523 قانون مجازات امده است مانند ان که سردفتر نام کسانی را که حضور ندارند به عنوان شاهد بنویسد.
چه تحریف تاریخ و چخ تحریف اسامی باید رد زمان تنظیم سند صورت گیرد و با وجود سایر شرایط جعا مادی و معنوی اتفاق می افتد.
در جعل چه مادی و چه مفاید باید توجه داشت که سند باید ماهیتاً یاختگی و تقلبی باشد صرف اطلاعات دروغ در جعل کفایت نمی کند. به همین خاطر صدور گواهی نامه ی خلاف را جعل نمی دانند. اگر اطلاعات دروغ را جعل بدانیم باید همه روزه افراد زیادی را به این جرم محاکمه کنیم. بنابر این اگر فردی سندی را به دروغ تنظیم کند و سپس در آن سند دروغین تحریفی انجام دهد جعل نیست. چرا که در اصل و ماهیت سند تحریف صورت نگرفته است.
به عنوان مثال: متهمی که در حین بازپرسی خود را بی گناه معرفی می کند، در صورتی که واقعاً بی گناه نباشد اگر بازپرس مرطوبه اقرار متهم را بنویسد هر چند که دروغ است ولی جعل محسوب نمی شود اما اگر متهمی خود را بی گناه معرفی کند و بازپرس اقرار او را به گونه ای دیگر بنویسد در این جا جعل مصداق پیدا می کند و فرقی ندارد که متهم واقعاً بی گناه باشد یا نباشد.
اضرار به غیر:
بای این که جرم جعل محققق شود باید امکان ورود ضرر به دیگری وجود داشته باشد، این ضررر ممکن است مادی باشد و در اثر جعل به دارایی و اموال اشخاص زیانی برسد. گاهی ممکن است این ضرر، ضرری معنوی باشد و به حیثیت و آبروی فردی لطمه بزند. اگر با جعل زیانی مادی و معنوی به جامعه برسد ضرری اجتماعی است. هم چنین این ضرر ممکن است وارد کردن خسارت باشد و یا از بین بردن منفعت باشد ضررر نباشی از جعل لزوماً نباید بالفعل باشد بلکه ضرر بالقوه نیز کفایت می کند. یعنی اگر در آینده فشأ اثری باشد جرم جعل محسوب می شود. به عنوان مثال: اگر کسی وصیت نامه شخصی را که در قید حیات است جعل کند و اموال او را به نام خود کند. این وصیت نامه پس از مرگ باعث ضرر به وارث حقیقی می شود اما از لحظه نوشتن به صورت بالقوه باعث ورود ضرر می شود و برای تحقق جرم جعل کافی است.
«اگر برای تحقق جرم جعل ورود ضرر بالفعل لازم بود، این عمل را هیچ گاه نباید جرم مش شناختیم، چرا که از ارتکاب جعل ضرری به کسی وارد نمی شود، بلکه استفاده بعدی از سند مجهول است که باعث ورود ضرر می گردد.» 
در هر صورت چه ضرر بالفعل بشد و چه بالقوه باشد باید رابطه ی سبب بین جرمو ورود ضرر احراز شود.
اضرار به غیر در جعل شرط نه استفاده از سند مجهول. جعل و استفاده از سند مجهول دو جرم جداگانه هستند. در این مورد می توان به رأی شماره 3123- 28/7/69 دیوان عالی کشور شعبه 20 دیوان عالی کشور اشاره کرد. متهم با جعل دو نامه از آموزش و پرورش قصد داشت خود را دیپلمه معرفی کند و در امتحان ورودی دانشکده افسری شرکت کند. پس از دستگیری و صود رأی متهم اعتارض کرد مبنی بر این که از اسناد استفاده نکرده است. دیوان اعتراض را مؤثر ندانست.
لزومی ندارد که متضرر از جرم افراد باشند، این ضرر می تواند متوجه دولت باشد باید توجه داشت که جعل از دسته جرایعلیه امنیت و آسایش عمومی است و ضرر معنوی برای جامعه است بنابر این در جعل اسناد رسمی و دولتی اصا بر این است که ضرر اجتماعی محقق شده است. لزومی ندارد که حقاً جاعل نفعی ببرد همین که جرایم علیه اموال که در آن ضرر مادی شرط است در جعل ضرر اقتصادی شرط نسیت بلکه ورود ضرر معنوی کفایت می کند. بنابر این کسی که قصد دارد درکنکور سراسری شرکت کند و با جعل مدرک در امتحان شرکت می کند مرتکب جعل شده است ولی هیچ سود اقتصادی از آن نبرده است و نمی توان او را به جرم کلاهبرداری محکوم کرد چون در کلاهبرداری، کلاهبردار باید مستقیماً بهره اقتصادی ببرد.
عنصر معنوی یا روانی:
در ماده 534 قانون مجازات تصریحی به عنصر معنوی نشده است اما ماده 523 قانون مجازات که جعل و تزویر را تعریف کرده است در انتهای ماده عبارت «به قصد تقلب» آورده شده است. بنابر این در جعل مفادی نیز می توانیم از وحدیت ملاک ماده 523 کمک بگیریم.
عنصر جرم جعل از دو قسمت تشکیل می شود سوء نیت عام و سوء نیت خاص.
سوء نیت عام ان است که جاعل قصد تحریف و تقلب را در سند داشته باشد. بنابر این کسی که در حالت ناهوشیاری مثلاً مستی مرتکب تحریف شود جاعل نیست و یا اگر کارمندی در اثر اشتباه تغییری در سند ایجاد کند به علت نبود سوئ نیت عام جرم جعل محقق نمی شود.
سوء نیت خاص آن است که فرد با سند و نوشته جعلی قصد فریب دادن مردم را داشته باشد و موجب ضرر به دیگران شود بنابر این ارگ کسی به نیت شوخی سندی را جعل کند جاعل محسوب نمی شود چون سوء نیت خاص متزلزل است.
همین که جاعل در زمان جعل قصد ضرر داشته باشد کافی است این که قصدش محقق می شود یا میز فرض ندارد «در مورد جعل مادی اغلب حقیقت مادی سند بیش تر موارد موجب فرض وجود قصد مجرمانه است در حالی که درجعل معنوی یا مفادی همیشه امان این فرض موجود نیست و ننکم است اشتباهی رخ داده باشد.» 
مجازات جرم جعل:
مجازات کسانی که مرتکب جعل، معنوی شده اند را ماده 534 قانون مجازات این گونه مقرر کرده است:
«در علاوه بر مجازات های اداری و میزان خسارات وارده به حبس از یک تا پنج سال یا شش تا سی میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شده».و اگر کسی که مرتکب جعل شده بخواهد از سند مجعول استفاده کند مجازات جداگانه ای برای آن در نظر گرفته شده است. علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا سه سال یا به سه تا هیجده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد (ماده 535 قانون مجازات).
از آن جایی که جعل در دسته جرایم قابل تغریر است مجازات های بعقی و تکمیلی بسته به نظر اعمال می شود و هم چنین از جرایمی است که غیر تعزیر است و می شود به رأی 4039- 31/4/1372 شعبه 16 دیوان عالی کشور اشاره کرد.
شروع به جعل رأی ماده 41 قانون مجازات تعریف کرده است « هر کس قصر ارتکاب جرم می کند و شروع به اجرای آن نماید لکن منظور واقع نشود چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشد محکوم به مجازات همان جرم می شود».
با توجه به این ماده و اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل بر این است که شروع به جرم، جرم نیست مگر این که قانون برای آن مجازات شروع به جعل و تزویر در این فصل ماده 542 قانون اشاره شده است، «مجازات شروع به جعل و تزویر در این فصل حداقل مجازات تعیین شده همان مورد خواهد بود» پس جعل در اسناد رسمی یا جعل مفادی حداقل مجازات آن یک سال حبس یا شش میلیون ریال جزای نقدی است.
جعل معنوی اکثراً یک جرم آنی است و تشخیص شروع به جرم رد مورد آن مشکل است اگر عملیات جعل طول بکشد شروع به جعل با شروع به این عملیات محقق می شود. برای مثال: در جعل مادی اگر فرد مواد شیمیایی بر روی سند بریزد تا قسمتی از نوشته آن را پاک کند و پس از ریختن مواد دستگیر شود شروع به جرم جعل است.
اگر کسی عملی را انجام دهد که هم شروع به جرم باشد و هم عملیات از نظر قانون جرم محسوب شود تنها عمل او از علل تشدید مجازات می باشد چون معنوی جرم محسوب می گردد.
ماده 542 حداقل مجازات را برای مجرم در نظر گرفته ولی در باره میزان خسارات چیزی نگفته است. «تعیین تکلیف نکردن در مورد جبران خسارت در شروع به جعل را نمی توان ایرادی بر قانونگذار دانست چرا که اولاً، در شروع به جرم معمولاً با توجه به عدم حصول نتیجه هنوز خسارتی وارد نشده است و ثانیاً به محض ایراد خسارت می توان با تکیه بر اصول لکی حقوق جزا منعکس شده در ماده 9 «قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری» مصوب سال 1378 و حتی اصول کلی حقوق مدنی، مثل قاعده «ضرر، حکم به میزان خسارت شخص متضرر داد» 
جعل مادی امر مواد شیمیایی بر روی سندی بریزد تا قسمتی از نوشته آن را پاک کند و پس از ریختن مواد دستگیر شود، شروع به جرم جعل است.
اگر کسی عملی را انجام دهد که هم شروع به جرم باشد و هم عملیاتاز نظر قانون جرم محسوب شود تنها عمل او از علل تشدید مجازات می باشد چون تعدد معنوی جرم محسوب می گردد.
ماده 542 حداقل مجازات را برای مجرم در نظر گرفته ولی در باره میزان خسارات چیزی نگفته است «تعیین تکلیف نکردندر مورد جبران خسارت در شروع به جعل را نمی توان ایرادی بر قانون گذار دانست که اولاً، در شروع به جرم معمولاً با توجه به عدم حصول نتیجه هنوز خسارتی، می توان با تکیه بر اصول کلی حقوق جزا منعکس شده در ماده 9 « قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری» مصوب سال 1387 و حتی اصول کلی حقوق مدنی، مثل قاعده «ضرر، حکم به میزان خسارت شخص متضرر داد» 
تعدد و تکرار در جعل:
تعدد جرم یکی از جهات تشدید مجازات است. برای اثبات تعدد جرم وجود شرایطی لاازم است. بایستی مرتکب جرایم متعدد شده باشد. ولی نباید بین تعدد جرم با جرم واحد که طبیعتاً مدتی استقرار پیدا می کنداشتباه شود. تعدد به 2 صورت امکان دارد: 1- تعدد معنوی، که ماده 46 قانون مجازات آ- ر- ه: در جرایم قابل تعزیر هر گاه فعل واحد دارای عناوین متعدد جرم باشد مجازات جرمی داده می شود که مجازات آن اشد است . 2- تعدد مادی، که در ماده 47 قانون مجازات آمده: در مورد تعدد جرم هر گاه جرایم ازتکابی مختلف باشد باید برای هر یک از جرایم مجازات جداگانه ای تعیین شود و اگر مختلف نباشد فقط یک مجازات تعیین می گردد. و در این قسمت تعدد جرم می تواند از علل مشدده کیفر باشد و اگر مجموع جرایم ارتکابی در قانون جرم خاصی داشته باشد مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم می گردد.
این قواعد در مورد جرم جعل که جرمی تغریری است، صدق می کند که این با توجه به مواد قانونی مجازات اسلامی چنانچه اعمال ارتکابی از مصادیق عنوان جعل باشد مشمول قاعده تعدد جرم جعل با سایر جرایم می گردد و حاکم برای هر کدام از آن ها مجازات مقرر در قانون تعیین و قاعده جمع مجازات ها در باره محکوم علیه به اجرا در خواهد آمد. 
اگر جاعل با قصد واحدی مرتکب چند جعل شودف به صرف واحد بودن قصد، جعل واحد محسوب نمی شود. بلکه از موارد تعدد جعل است. واگر جاعل در چند جای سند یا نوشته تحریف کند تنها مرتکب یک جعل شده است مثل این که مأمور ثبت احوال جنسیت فرزند و تاریخ تولد را تحریف کند، باید به مجازات یک جرم جعل محکوم شود.
نکته ای که مرجع رسیدگی کننده در جرایم متعدد باید مد نظر قرار دهد این است که مشخص نماید مجازات تعیین شده از بابت جعل اسناد است یا استفاده از سند مجعول رأی شماره 4693 تاریخ 18/10/1373 شعبه دیوان عالی کشور به این مورد اشاره دارد.
طبق ماده 48 قانون مجازات هر کس به موجب حکم دادگاه به مجازات تغریزی و یا بازدارنده محکوم شود چنانچه بعد از اجرای حکم مجدداً مرتکب جرم قابل تغریر گردد می تواند در صورت لزوم مجازات تغریری یا بازدارنده را تشدید نماید. این قاعده در مورد جرم جعل و تزویر نیز ساری و جاری است.
کلاهبرداری عبارت است از: توسل توأم با سوء نیت به وسایل متقلبانه برای بردن مال دیگری. حال اگر کلاهبردار این مانور متقلبانه را با سند مجعول انجام دهد یعنی برای بردن مال دیگری سندی را جعل کند و از سند مجعول در کلاهبرداری استفاده کنددر این حالت با تعدد معنوی روبرو هستیم.
و اگر کسی جند سند را جعل کند برای بردن مال دیگری، به خاطر چند جعل و یک کلاهبرداری محکوم می شود. در آرای دیوان عالی کشور نمونه هایی از تعدد جعل با سایر جرایم دیده می شود. «به عنوان مثال: رأی شماره 3856 تاریخ 8/7/1371، از شعبه دوم دیوان عالی کشور» در این پرونده متهم با استفاده از سفته های جعلی مبادرت به خرید دستگاه ماشین رتاش می کند. حکم به محکومیت متهم به عقل دو سال حبس در عین حال (ماشین تراش)و یا قیمت آن طبق قرارداد فروش و پرداخت معدل مبلغ مذکور به عنوان جریمه و جزای نقدی به نفع صندوق دولت از حیث کلاهبرداری و تحمل یک سال حبس از حیث جعل و عقل یک سال حبس از استفاده از سند مجعول صادر و اعلام گردید. متهم به این رأی اعتراض می کند و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می شود و دیوان عالی کشور آن را نمی پذیرد و دادنامه نجدید نظر خواسته را برایم می کند 

اسناد رسمی و غیر رسمی و این که مجازات آن ها تعدد معنوی داشته باشد به موجب ماده 46 ق. م. ا، باید جرم رشد در نظر گرفته شود و تعدد مجازات از این حیث موجه نیست.

گذشت شاکی:
هر جرمی که باعث ضرر به مردم حق الناس و اگر بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی لطمه بزند حق الله محسوب می شود. جرایمی دارای جنبه حق اللهی غیر قابل گذشت هستند یعنی عوض و بخشش شاکی تأثیری در مجازات ندارد و جرایم دارای حق الناسی قابل گذشت می باشند جعل از جمله جرایمی است که هر دو جنبه حق الهی و حق الناسی را دارا می باشد.
در مورد جرم جعل در گذشته قابل به تفکیک شده بودند به این صورت که اگر جعل در اسناد رسمی می بود از حیث بر هم زدن نظم و امنیت جامعه غیر قابل گذشت و جعل در اسناد عادی از حقوق الناس و قابل گذشت تلقی می شود.
امروزه جرایم قابل گذشت در ماده 727 قانون مجازات پیش بینی شده است و از جرم جعل قابل گذشت است و گذشت شاکی با توجه به بند 1 ماده 22 قانون مجازات از موجبات مخففه است.
جعل و سایر جرایم: 
جرایم جعل و کلاهبرداری و خیانت در امانت معمولاً به یکدیگر تردی کند. در اکثر اوقات کلاهبردار برای بردن مال مال دیگری از جعل و استفاده از سند مجعول به عنوان مانور متقلبانه بهره می گیرد و قربانب را فریب می دهد. مالباخته به تصور صحت مدارک ارائه شده ماشین را در اختیار کلاهبردار قرار می دهد.
با این حال جعل و کلاهبرداری تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. در کلاهبرداری قصد انتفاع وجود داردر و این سود ممکن است برای خود و یا دیگری باشد اما در جعل، جاعل قصد ایراد ضرر به قربانی را دارد بدون توجه به این که قصد محقق می شود یا نه. در هر دو روی این جرایم نوعی تحریف حقیقت و قصد تقلب وجود دارد. برای این که تحریف در نوشته یا سند را جعل محسوب کنیم باید قابلیت و امکان استناد برای ورود ضرر به دیگری وجود داشته باشد و در صورتی که امکان استناد نباشد جعل محسوب نمی شود و تنها جرم کلاهبرداری محقق می شود.
«مطابق حکم شماره 2124/30/9/21، شعبه پنجم دیوان عالی کشور، اگر کسی پس از تصفیه حساب با شاکی مبلغی به او مقورض شود که در یک تاریخ هم ترک دعوی از شاکی بگیرد و هم قبضی به مبلغ مزبور به او بدهد بعد از آن مجدداً مبلغی از بایت قبض مزبور بپردازد و بنابر این بشود که قبض را عوض کرده و قبضی به مبلغ بقیه به شاکی بدهد ولی پس از پاره شدن قبض اول، قبض دوم را بنویسد اما تاریخ را مقدم قید کند و آن را شاکی بدهد او هم بدون توجه به تاریخ، آن را ضبط کند، چون با این اقدام صادر کننده قبض می خواسته طلب او را از بین ببرد، ولی به واسطه شکایت او و کشف تصفیه موفق به انجام قصد خود نشده است این عمل جعل نخواهد بود بلکه شروع به تثبیت به وسایل تقلبی برای از بین بردن طلب شاکی بوده و عمل مشمول حکم شروع به کلاهبرداری است. 
وجه تعاریز جعل و خیانت در امانت در وجود رابطه امانی است.در خیانت در امانت رابطه امانی وجود دارد ولی در جعل نه هر کس از سفید مهر یا سفید امضایی که به او سپرده شده است سوء استفاده کرده و نه از روی تقلب انتقال یا برائت دهد یا چیز دیگری که موجب خسارت صاحب امضاء یا مهر شود روی آن بنویسد خائن بوده و عمل او خیانت در امانت تلقی می شود. پس اگر کسی سفید مهر یا سفید امضایی را که به او سپرده نشده و امانی تلقی نمی شود سوء استفاده کند در حکم جاعل بوده و عطش جعل محسوب می شود.
گاهی ممکن است جرم جعل و اختلاس با هم باشد. مثلاً اگر کارمندی مرتکب اختلاس شود و بعد برای مخفی نگاه داشتن اختلاس در ارقام و اعداد جعل کند که در این صورت عمل فرد از موارد تعدد جرم است و مستحق مجازات اختلاس و جعل است.

نتیجه گیری: جعل معنوی از طریق مستخدمین دولت در زمان انجام وظایف قانونی محوله می یابد و لزومی ندارد حتماً در اداره و یا ساعات کاری باشد اگر مأمور ثبت احوال شناسنامه ای را به خانه ببرد و در خارج از ساعات کاری مرتکب جعل شود باز هم جعل محقق است.
طرق جعل مادی و معنوئی نیز با یکدیگر متفاوت است در جعل مادی عمل جاعل در سند تغییر ایجاد می کند در جعل معنوی مفهوم و مضوع سند است که تغییر می کند.
جرم جعل عموماً مقدمه ای است برای استفاده از سند مجعول یا جرایمی چون کلاهبرداری و خیانت در امانت اگر فرد به قصد بردن مال دیگری سندی را جعل کند یعنی فعل واحد دارای دو عنوان کلاهبرداری و جعل باش از موارد قصد معنوی است و مجازات جرمی که رشد است در نظر گرفته می شود. اگر فرد چند سند را با قصد واحد جعل کند از موارد تعدد جعل است ولی اگر چند جای یک سند جعل کند تنها به مجازات یک جرم جعل محکوم می شود.
از حیث گذشت شاکی در گذشته برای جعل قایل به تفکیک می شدند. در صورتی که جعل در اسناد عادی بوده و به افراد ضرر می زد آن را در دسته جرایم حق الناسی قرار می دانند و گذشت شاکی را موجب تبرئه شدن جاعل می دانستند. ولی در صورتی که جعل در اسناد رسمی و دولتی را در دسته جرایم حق الهی قرار داد و غیر قابل گدشت می دانستند. امروزه جعل چه در اسناد رسمی و چه اسناد عادی غیر قابل گذشت است. 
شاکی و متشاکی) و موارد جعل فوق بوده و عملیاتی برای فریب دادن نیز بوده است به جهت «فریب قانون و احقاق باطل و ابطال حق» درخواست مجازات می گردد.
: اقدام پلیس در جعل شامل شقوق زیر است (8)
1- ... جعل گزارش ها و برگه ها و 
2- استفاده از سند مجعول
3- جعل یک پرونده مجعول با استفاده از دلایل مجعول
با توجه به ایرادگیری مکرر متهم نظامی ردیف 2 (در حضور شهود و برگه هایی که ما به خواست وی عوض کرده ا ایم)وجود اشتباه د رمورد برگه های شهود متهمان رد شده و قویاً دال بر عالم بودن مرتکب (پلیس فوق) به فعل جعل و تزویر دارد.
مبادرت باند به ارائه شهود جعلی و استناد به جرم ساختگی « شروع به قتل»، با عنایت به این که از سایر افراد محل (جز ساکنین املاک رنجبر) کسی حاضر نشده انجام دهد و پلیس نیز مکرراً از دو شاهد (که یکی متهم بوده) استفاده کرده و حتی شاهد دروغی سوم هم: حاضر به اظهار گواهی دو شاهد قبلی نشده است می رساند که نامبردگان. 
الف) در انجام فعل جعل، بسیار حرف های و غیر قانونی هستند.
ب) سطح بزه ارتکابی پلیس را می رساند که به لحاظ ابعاد وسیع اتهامات کذب انتسابی، کسی حاضر نشده و فقط پلیس است که تلاش می نماید. لذا متهمان نظامی متهم به جعل دلیل دروغی به نفع متهمان می باشند.
گزارش های دروغ و جعل برگه های شاکی نی رساند که پلیس با قصد جعل دلیل عمل نموده است.

 

 

 

منبع  :  سایت http://nashreedalat.ir


تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 533
نویسنده : رسول رشیدی

 

 

پرسش و پاسخ در مورد حق السعی و مزد و مزایا

 

  نقدی بر پیش‌نویس منشور حقوق شهروندی

 

 

  تعاریف و مفاهیم کاربردی حقوق کار 

 

 

  شاخصه های عدالت در دادرسی و نظام قضایی کنونی ایران

 

 

  واژه قانون و ورود آن به حقوق ایران

 

 

  قوانین و نظام انتخابات در دوران مشروطه

 

 

  مفهوم آزادی

 

 

  قتل شبه عمد در هوای آلوده و مسئولیت رئیس‌جمهور، دولت و

 

 

  جایگاه دیوان عدالت اداری در رسیدگی به شکایات مردم از دستگاه اداری

 

 

  گروگانگیری مرزبانان ایرانی از منظر حقوق بین الملل

 

 

  قانون گذاری در حکومت اسلامی

 

 

  پایه گذار بهائیت و خطر بهائیان

 

 

  فرهنگ ازدواج مجدد

 

 

  حقوق زن و شوهر 

 

 

  تأثیر فساد مالی بر امنیت ملی

 

 

  مردم سالاری در قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ حدود قدرت دولت

 

 

  منظور از حقوق بشر چیست

 

 

  بررسی فقهی حقوقی حکم حکومتی

 

 

  قانونگذاری در حکومت اسلامی

 

 

  تطبیق نظام حقوقی اسلام با حقوق وضعی معاصر

 

 

  اسلام و سکوت قانون

 

 

  دادگاه قانون اساسي روسيه

 

 

  قانون اساسی کشور روسیه

 

 

  بازنگری در دو قانون اساسی مشروطیت و جمهوری اسلامی ایران

 

 

  بررسی مفهوم و ضرورت بازنگری قانون اساسی

 

 

  حقوق عمومی و حقوق خصوصی

 

 

  حاکمیت چیست ؟

 

 

  دول فدرال و فدرالیسم

 

 

  تفكيك قوا، رژيم پارلماني، رژيم رياستي ، قواي حكومتي

 

 

  مفهوم تفکیک قوا

 

 

  دولت های ساده و دولت های مرکب

 

 

  گذری بر حقوق اساسی 1

 

 

  حقوق قراردادهای دولتی

 

 

 

 

پرسش و پاسخ در مورد قرارداد کار کارگران

 

آشنايي با انواع نظارت پارلماني

 

آشنایی با ساختار قضایی جمهوری اسلامی ایران

 

آیا حقوق علم است؟

 

ازدواج کودک با سرپرست

 

 استـقلال قاضـی در آئین دادرســی

 

انواع قاچاق در قوانین

 

بررسي تطبيقي و موضوعي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ...

 

بررسی جنون از منظر قانون و روانپزشکی و مسئولیت کیفری مج ...

 

بررسى نظريه طبيعت منشأ حق

 

برسی حقوق کودک در اسلام و کنوانسیون جهانى

 

برسی حقوق و مسايل حقوقي كودك آزمايشگاهي در نظام حقوقي ا ...

 

برسی دستاوردهای قانون جدید دیوان عدالت اداری

 

پذيرش مسئوليت تدريجي اطفال و نوجوانان

 

پلیس اداری

 

پیرامون کنوانسیون حقوق کودک و حق شرط ایران در آن

 

تاريخ فلسفه حقوق - آزادي اراده

 

تحليلي بر شوراي قانون اساسي فرانسه

 

تصويب و اجراي بودجه در قانون محاسبات عمومي

 

تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری

 

توماس هابس و انديشه‌ی عدالت

 

جرائم اطفال و نوجوانان و راهكارهايي در جهت كاهش آن 

 

حداقل دستمزد سال 93 کارگران

 

حق امنيت به مثابه ‌نخستين نياز بشري

 

حقوق قانوني کارگران نوجوان

 

دیوان عدالت اداری اهرم نظارت قضایی بر دولت

 

ديوان عدالت اداري و فلسفه تاسيس آن

 

ديوانعالي كشور و ديوان عدالت اداري بازوهاي نيرومند قوه ...

 

رانت چيست و رانت خواران چه کساني هستند؟

 

سوء استفاده مستخدمين و مامورين دولتي در جلوگيري از اجرا ...

 

شيوه و فرآيند دادرسي در شعب تشخيص ديوان عدالت اداري

حقوق مالی

 

جرم پولشویی

 

تعريف، مفاهيم اساسي و اصول بودجه

 

تورم و راههای مقابله با آن

 

تورم و مفاهیم آن

 

تورم

 

تورم چیست؟ 

 

جرم‌انگاری احتکار در راستای حمایت از حقوق مصرف‌کننده

 

درآمدها و هزينه هاي دولت از ديدگاه ماليه عمومي

 

نگاهي به مراجع رسيدگي به اختلافات مالياتي

 

مروري بر اقدام جديد قوه قضاييه در اصلاح قانون نحوه محكوميت‌هاي مالي و نتايج و پيامد‌هاي آن

 

راهکارهای حقوقی مبارزه با فرار مالیاتی

 

 

تصويب و اجراي بودجه در قانون محاسبات عمومي

 

روشهای اجرایی شدن سیاست های اصل44

 

اقتدار و اختیار دستگاه مالیاتی در حقوق مالیاتی ایران

 

حقوق مودیان مالیاتی

 

رقابت و هم گرایی در بازار های بورس

 

هزینه های عمومی و تعدیل

 

نظارت مالی بر موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی

 

در امدی بر مقررات گذاری اقتصادی

 

مشکلات ساختار اداري در ايران

 

نظریه حقوق طبیعى در فلسفه حقوق

 

نگاهی به روند شکل گیری قانون اساسی در ایران

 

لزوم تغییر ساختار اداری به منظور مبارزه با فساد اداری

 

كميسيون‌‌هاي هيأت دولت و شيوه بررسي و تصميم‌گيري

 

مفاد کنوانسیون حقوق کودک و حق شرط کشورهای اسلامی

 

نظام ادارى و نظارت راهبردى مستمر

 

مفهوم تفکیک قوا در ایران

 

نقش کارشناس در ديوان عدالت اداري

 

پرسش و پاسخ در مورد كمك هزينه هاي مسكن ، خواربار،بن و ...

 

پرسش و پاسخ در مورد خاتمه قرارداد كار

 

 

77 پرسش و پاسخ در مورد شرايط كار کارگران

 

 

پرسش و پاسخ در مورد عيدي وپاداش کارگران

 

 

پرسش و پاسخ در مورد ساعات کار واضافه کاري

 

 

 

ضرورت و اوصاف رهبري در جامعه اسلامي

 

حقوق اداري

 

 

حقوق اداري

 

 

حقوق اداری چیست؟

 

 

پارلمان چيست

 

 

حقوق اساسی و سابقه تدريس آن

 

 

حقوق تطبيقي چيست؟

 

 

ازدواج موقّت

 

 

ولايت پذيري؛ ضامن كمال بشريت

 

 

سیاست به چه معناست ؟

 

 

بررسى تطبيقى حقوق پناهندگى در فقه و اسناد بين المللى

 

بررسي ساختار وصلاحيت قوه مجريه در ايران وتركيه

 

تامّلی بر ضرورت احیای مرحله تجديد نظر در ديوان عدالت اداري

 

قانون کار، امنیت شغلی و دیوان عدالت اداری

 

محدوديتهای حاکم بربررسيدگی های ديوان عدالت اداری

 

روند تشکیل قانون اساسی ایران

 

تابوی بازنگری قانون اساسی باید شکسته شود

 

دولت رفاه و مهندسی اجتماعی در اندیشه پوپر

 

نسخ در قوانين

 

قوه قضائيه و مسئوليت دولت

 

تعریف جرم سیاسی یا تعریف سیاسی جرم

 

ابلاغ قانون، حق یا تکلیف ؟

 

آزادی مذاهب در قانون اساسی

 

بحثي در حقوق كامان لا - اختيارات دادكاههاي اداري

 

بحثي در حقوق كامان لا - اختيارات دادكاههاي اداري

 

مصونيت پارلماني

 

شيوه و فرآيند دادرسي در شعب تشخيص ديوان عدالت اداري

 

مقايسه اجمالي بين ديوان عالي كشور و ديوان عدالت اداري

 

بررسي تطبيقي مفهوم عدالت در آراء امام خميني (ره)

 

بررسي تطبيقي دو مرجع قانوني صالح براي نقض مصوبات دولت

 

جمهورى قبيله اى،ساختارشناسى نظام جديد افغانستان

 

اصول قانون اساسی‏ در مورد خانواده

 

اصول اقتصادى قانون اساسى با نگاهى به توسعه پايدار

 

حكومت قانون چيست ؟

 

مفهوم شناسي مدير و مدبر در شرايط رئيس جمهوري

 

ظرفيت آزادي و مشكل دولت

 

بررسي ساخت جزاير مصنوعي در خليج هميشه فارس از منظر حقوق بين‌الملل

 

نظر شوراي نگهبان در مورد اصل 131 قانون اساسي

 

تفسير شوراي نگهبان در خصوص اصل 134 قانون اساسي

 

حقوق ملت در قانون اساسی چیست؟

 

رابطه سياسي مجلس و قوه مجريه

 

جايگاه قانون اساسى و ضمانت هاى اجرايى آن

 

استقلال قوا در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران

 

آزادی مذهب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 

 حقوق تطبیقی

 

اقناع وجدان قاضی مقایسه سیستم های حقوق اسلام، ایران و فرانسه

 

« مقايسه تطبيقي بينه در فقه شيعه و اهل سنت »

 

بررسی تطبیقی نقش عقل در نظام حقوقی غرب و اسلام

 

بررسي تطبيقي اختلاس و تصرف غير قانوني درحقوق كيفري ايران

 

صلاحيت جهاني رسيدگي به جرائم عليه بشريت در حقوق فرانسه

 

شرایط رای قابل اعاده دادرسی در آیین دادرسی مدنی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه ( قسمت اول

 

بازداشت موقت و حقوق شهروندی در اروپا ( قسمت دوم

 

مبنای تعهد در حقوق ایران و فرانسه

 

آشنایی با نظام قضایی آلمان و اتریش

 

مطالعه تطبيقى ارث زن

 

 حقوق کار

 

حقوق کارگران در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 

بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان

 

مرجع صالح برای رسیدگی به دعاوی ناشی از کار

 

تفاوت قرارداد کاربا پیمانکاری

 

با ذکر مدت، قرارداد کارهای مستمر، موقت می شود

 

قرارداد در قانون كار جمهوري اسلامي ايران

 

نگاهي به تاريخچه تأسيس وزارت کار در ايران و جهان

 

اختلاف کارگر و کارفرما

 

بررسی سرگذشت قانون كار در ايران

 

امنيت شغلي وآرامش درمحيط کار

 

امنيت شغلي و جايگاه آن در حقوق كار

 

امنيت شغلي و تنگناهاي اقتصادي

 

قرارداد کار ، چالش ميان كارگر و كارفرما

 

قانون کار، امنیت شغلی و دیوان عدالت اداری

 

جهانی شدن حقوق کار و تاثیر آن بر حقوق کار ایران

 

حق کارگران محفوظ است

 

حسن نيت در اجراي قراردادها و آثار آن

 

جهانی شدن حقوق کار و تاثیر آن بر حقوق کار ایران

 

شيوه و فرآيند دادرسي در شعب تشخيص ديوان عدالت اداري

 

جایگاه حمایتی كارگران پاره وقت در قانون كار

 

بررسی انتقادی طرح جديد قانون كار ايران

 

بحثی پیرامون پاره ای از نارسائی های قانون كار

 

توسعه اخير حقوق كار در فرانسه در زمينه روابط جمعی كار

 

تغيير كارفرما و آثار آن در رابطه كارگري و تغيير كارفرما و آثار آن در رابطه كارگري و كارفرماييكارفرمايي

 

قرارداد در قانون كار جمهوري اسلامي ايران

 

نقش قرارداد كار در تنظيم روابط بين كارگر و كارفرما

 

برداشت عوامانه از مفهوم کارگر

پرسش و پاسخ در مورد قرارداد کار کارگران

 

آشنايي با انواع نظارت پارلماني

 

آشنایی با ساختار قضایی جمهوری اسلامی ایران

 

آیا حقوق علم است؟

 

ازدواج کودک با سرپرست

 

 استـقلال قاضـی در آئین دادرســی

 

انواع قاچاق در قوانین

 

بررسي تطبيقي و موضوعي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ...

 

بررسی جنون از منظر قانون و روانپزشکی و مسئولیت کیفری مج ...

 

بررسى نظريه طبيعت منشأ حق

 

برسی حقوق کودک در اسلام و کنوانسیون جهانى

 

برسی حقوق و مسايل حقوقي كودك آزمايشگاهي در نظام حقوقي ا ...

 

برسی دستاوردهای قانون جدید دیوان عدالت اداری

 

پذيرش مسئوليت تدريجي اطفال و نوجوانان

 

پلیس اداری

 

پیرامون کنوانسیون حقوق کودک و حق شرط ایران در آن

 

تاريخ فلسفه حقوق - آزادي اراده

 

تحليلي بر شوراي قانون اساسي فرانسه

 

تصويب و اجراي بودجه در قانون محاسبات عمومي

 

تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری

 

توماس هابس و انديشه‌ی عدالت

 

جرائم اطفال و نوجوانان و راهكارهايي در جهت كاهش آن 

 

حداقل دستمزد سال 93 کارگران

 

حق امنيت به مثابه ‌نخستين نياز بشري

 

حقوق قانوني کارگران نوجوان

 

دیوان عدالت اداری اهرم نظارت قضایی بر دولت

 

ديوان عدالت اداري و فلسفه تاسيس آن

 

ديوانعالي كشور و ديوان عدالت اداري بازوهاي نيرومند قوه ...

 

رانت چيست و رانت خواران چه کساني هستند؟

 

سوء استفاده مستخدمين و مامورين دولتي در جلوگيري از اجرا ...

 

شيوه و فرآيند دادرسي در شعب تشخيص ديوان عدالت اداري

 

صلاحیت دیوان عالی کشور در صدور رای وحدت رویه

 

ضرورت حفاظت از کودکان در فضاي اينترنت

 

ضعف‌های قانونی موجود در رابطه با کودک آزاری

 

عوامل اجتماعی مؤثر بر حقوق

 

قانون‏ اساسي‏ آلمان‏ به فارسی

 

قانون اساسی اسپانیا ( به فارسی )

 

قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

 

قانون اساسی ایتالیا ( به فارسی )

 

 قانون اساسي جمهوري كرواسي

 

قانون‏ اساسي‏ ژاپن‏

 

قانون اساسی سوئیس

 

قانون‏ اساسي‏ سوريه‏

 

قانون‏ اساسی‏ عراق‏

 

قانون‏ اساسي‏ فرانسه‏ (متن فارسی)

 

قانون‏ اساسی‏ فنلاند

 

قانون اساسی کانادا

 

کدام شهر رکورددار مرگ‌های مشکوک است

 

كنوانسيون حقوق كودك ( متن کامل) 

 

مراجع اداري يا اختصاصي در ايران

 

نظارت استصوابی

 

وظایف شورای امنیت

 

كودك آزاري و انواع آن

 

مفاهیم و منابع حقوق اداری

 

 

 

منبع  :  سایت  http://nashreedalat.ir

 



:: برچسب‌ها: مجموعه مقالات حقوق عمومی ، حقوق عمومی ، مقاله ,
تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
بازدید : 472
نویسنده : رسول رشیدی

بشر امروزی برای رسیدن به صلح ، آرامش و رسیدن به کمال انسانی و رشد و ارتقاع فکری و خود شکوفایی متوسل به نظام  حقوقی

 

و ابزار قانون و حکومت شده است . انسان بدون توسل به نظام حقوقی هرگز نمی توانست به اجتماع مدون امروزی برسد .

 

[ علم حقوق یعنی دانشی که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول و زندگی آن می پردازد . ]

 

وظیفه فرد حقوقدان آن است تا با مطالعه و تحقیق در زندگی اجتماعی ، فلسفه خلقت ، انسان شناسی ، فطرت و ماهیت انسان و شناخت

 

ابعاد وجودی و نیازهای انسانی هنجارها و ارزش های غایی و عینی موجود در جامعه را کشف و نهادینه و سپس آنها را در قالب

 

نظام حقوقی و حق ها سازماندهی کند . 

 

حقوق از نگرش دولت و فرد عبارت است از :

 

1) حقوق عمومی       2) حقوق خصوصی 

 

و حقوق از نگرش مرز حاکمیت ها و دولت ها عبارتند از : 

 

1) حقوق داخلی        2) حقوق بین المللی

 

 



:: برچسب‌ها: قانون اساسی مفاهیم ، حقوق چیست ؟ ، حقوق عمومی ,

تعداد صفحات : 54
صفحه قبل 1 ... 49 50 51 52 53 ... 54 صفحه بعد


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جامع ترین وب سایت حقوقی و آدرس biglawyer.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 267
بازدید کل : 312296
تعداد مطالب : 540
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید تماس با ما




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه

RSS

Powered By
loxblog.Com