بزه كاری
بزه يا بزهكاری يك پديده اجتماعي است كه در محيطهاي مختلف به شكلهاي متفاوتي مشاهده ميشود. شكستن نظم اجتماعي و انحراف از هنجارهاي جامعه را بزهكاري تعريف كردهاند. از ديدگاه روانكاوي بزهكار كسي است كه نيروهاي غريزي در وجود او به خوبي اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبي بر نيروهاي غريزي نظارت ندارد.
بنابراين چنانچه ذهن آگاه نتواند راهي براي خروج نيروهاي غريزي پيدا كند كه مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهايي بر خلاف هنجارهاي اجتماعي ميزند و يا ميان دو دسته از فشارهاي دروني و بروني قرار ميگيرد و دچار بزهكاري ميشود.
تعريف بزه و رفتار بزهكارانه در هر جامعهاي توسط قوانين حقوق ي و هنجارهاي اجتماعي آن جامعه مشخص ميشود. بايد اذعان داشت كه قرنهاست رفتارهاي قتل، دزدي، تخريب، نزاع، كلاهبرداري، تجاوز، آتش افروزي و... به عنوان رفتار بزهكارانه پذيرفته شده است و همه جوامع براي آن تعريف مشخصي دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و ميزان تنبيهي است كه بر اساس قوانين حقوق ي آن جامعه تعيين ميشود. البته بزه را بر اساس ارزشها و تعيين ارزشها يا بر حسب زمان و مكان تعريف ميشود. با رويكردهاي مختلف به موضوع بزهكاري و تعريف حقوق معلوم ميگردد كه بزه از ديدگاه حقوق ي، جامعه شناسي و جرم شناسي متفاوت است.
“هير شي” معتقد است بزهكاري وقتي اتفاق ميافتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شوند يا به طور كلي از بين بروند. اين قيود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بيان خواهيم نمود:
1. وابستگي: در حقيقت يك نوع قيد و بند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت هنجارهاي اجتماعي ميكند، اين وابستگي را “هيرشي” همپايه وجدان اخلاقي و يا من برتر ميداند.
2. تعهد: تعهد همپايه عقل سليم يا خود است
3. درگير بودن: ميزان مشغوليت فرد در فعاليتهاي مختلف است كه باعث ميشود او وقت براي انجام كار خلاف نداشته باشد.
4. باورها: ميزان اعتباري كه فرد براي هنجارهاي قرارداد ي اجتماع قائل است.
اقسام بزهكاري
بزهكاران را از لحاظ مطالعات اجتماعي و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع كاري كه انجام ميدهند، ميتوان به سه گونه زير تقسيم كرد:
1. بزهكاري بر عليه اشخاص عادي جامعه كه زندگي عادي بر اساس فرهنگ و قانون براي خود انتخاب كردهاند. مثل كشتن آنها به عمد و يا غير عمد، تهديد آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف كه تمام اين اعمال از لحاظ قانون ي، عرف و فرهنگ جامعهپذير نميباشند و كسي كه مرتكب چنين اعمالي گردد، بزهكار يا مجرم خوانده ميشود.
2. بر عليه دارايي و مالكيت ديگران، البته اگر مالكيت از طريق مشروع و نتيجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدي و بردن اموال منقول قيمتي، جعل اسناد و مدارك مربوط به مالكيت، دزدي اتومبيل و يا غارت كردن اموال ديگران. كساني كه مرتكب چنين اعمالي شوند مجرم يا بزهكار ناميده ميشوند.
3. بزهكاري بر عليه نظم عمومي و سلامت افراد جامعه مانند ارتكاب جرايمي از قبيل فحشا كه نظام اجتماعي خانوادهها را بر هم ميزند و يا به عدم تشكيل خانواده منجر ميگردد. يا مبادرت به قمار بازي كردن كه حقوق ديگران را به مخاطره مياندازد و يا استعمال مواد مخدر كه به نابودي نيروي انساني سازنده اجتماع كمك ميكند.
عوامل موثر بر وقوع بزه
بيشك يكي از عوامل مهم در وقوع بزه محيطهايي است كه بزهكار با آنها سرو كار دارد. وي تحت تاثير اين محيطها است كه شخصيتش شكل ميگيرد:
- محيط فرهنگي
منظور از محيط فرهنگي در جرمشناسي كليه جنبههاي فرهنگي هر اجتماع اعم از آداب، رسوم، اخلاقيات، اعتقادات و نيز موسسات مربوط به تعليم و تربيت و كليه امور مربوط به آنهاست كه به نحوي از انحاء شخصيت اطفال و نوجوانان را تحت تاثير قرار داده و عامل موثري در ميزان بزهكاري آنان محسوب ميشود. آنچه مسلم است آموزش و پرورش، سواد آموزي است و سوادآموزي نيز جز وسيله چيز ديگري نيست. حال بسته به اين است كه اين وسيله در اختيار چه كسي و براي چه منظوري مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر در دست غير صالح قرار گيرد استفاده نامشروع ميكند. و ميشود مصداق شعر سنايي: چو دزدي با چراغ آيد گزيدهتر برد كالا؛ و اگر دست فرد صالح قرار گيرد استفاده مشروع ميكند و ميشود مصداق يك انسان كامل.
- محيط طبيعي
منظور از محيط طبيعي، محيط خارجياي است كه انسان در آن زندگي ميكند و ميتواند به نحوي در بزهكاري افراد موثر واقع شود. اين عامل براي اولين بار مورد توجه “بقراط” قرار گرفت. اين دانشمند به پزشكان توصيه نموده بود كه قبلا در وضع اقليمي، فصول و باد و هوا بررسي كنند. “ساترلند” نيز در بحث مشابهي در اين زمينه نموده مينويسد: قرنهاست بعضي از مكاتب كوشش كردهاند عوامل طبيعي رفتار مجرمانه را كشف و ارائه نمايند نتايج تحقيقات آنان حاكي است كه آمار جرايم عليه اموال در ماههاي زمستان بيش از فصول ديگر نشان ميدهد و جرايم عليه اشخاص بيشتر در ماههاي تابستان اتفاق ميافتد. اين عقايد در مورد بزهكاري اطفال و نوجوانان پذيرفته نيست چرا كه جرايم بر ضد اموال بالاخص سرقت كه رقم بزرگ بزهكاري را تشكيل ميدهد ممكن است در كليه فصول سال متفاوت باشد.
مثلا جرايم جنسي بيشتر در اواخر بهار و اوايل تابستان- خاتمه امتحانات و شروع تعطيلات- و جرايم بر ضد اشخاص با تشكيل باند در تابستان بيشتر از فصول ديگر ارتكاب مييابد.
- محيط اقتصادي
عامل ديگري كه ممكن است در بزهكاري اطفال و نوجوانان موثر واقع شود، عامل اقتصادي است كه جرمشناسان توجه خاصي بدان مبذول داشتند و در اكثر نوشتهها از اين عامل مطالبي به رشته تحرير در آوردهاند. بنابراين جرمشناسان در اصل موضوع كه عامل اقتصادي در بزهكاري موثر است اتفاق نظر داشته و اگر اختلافي در پارهاي موارد به چشم ميخورد از نحوه تاثير جنبههاي مختلف اين عامل قوي است. بدين صورت كه گروهي تضاد طبقاتي و عدم توزيع عادلانه ثروت و دستهاي فقر و درماندگي وتهيدستي و برخي تمايل به ثروتمند شدن و تجمل پرستي و همچنين گروهي، بيكاري و قرض و نيز عدهاي نداشتن توانايي لازم را براي برآوردن احتياجات زندگي و بعضي نيز ترس از كسر شدن اموال و يا آنچه را كه دارند و بالاخره عدهاي حرص و طمع و گروهي بحرانهاي اقتصادي و تورم و رشد و توسعه صنعت و نوسانات قيمتها و نيز دستهاي گرسنگي و قحطي را مبناي بزهكاري دانسته ومعتقدند كه اين عوامل در بروز جرايم مختلف بويژه جرايم مالي تاثير غيرقابلاانكاري دارد.
علل و عوامل بزهكاري
اكثر روانشناسان را عقيده بر اين است كه بزهكاري نوجوانان را بايد در اين علتها جستجو كرد:
1. خانواده نابسامان
2. ناايمني عاطفي
3. عقب ماندگي عاطفي
4. انحراف عاطفي، نارسايي اجتماعي
5. انحرافهاي اجتماعي
6. تعارضات فرهنگي
7. فقر اقتصادي
8. بيسوادي
9. جعل مادي و معنوي
10. تبعيض
11. فساد
12. عدم برخورداري از رفاه و بهداشت
13. حكومت نالايق
بايد توجه داشت كه تاثير عوامل نامبرده هميشه و درباره همه بزهكاران يكسان نيست. بلكه تاثير آنها بر حسب افراد مختلف فرق ميكند. يك بزهكار بايد از شريك جرمش جدا در نظر گرفته شود. به عبارت ديگر بزهكاري يك پديده طبيعي و ذاتي نيست و هيچ فرد بزهكاري، بزهكار و تبهكار متولد نميشود. بلكه عوامل متعدد و متنوع محيطي و در راس آنها به احتمال زياد محيط خانواده است كه فرد را به سوي بزهكاري ميكشد.
بزه كاری
بزه يا بزهكاری يك پديده اجتماعي است كه در محيطهاي مختلف به شكلهاي متفاوتي مشاهده ميشود. شكستن نظم اجتماعي و انحراف از هنجارهاي جامعه را بزهكاري تعريف كردهاند. از ديدگاه روانكاوي بزهكار كسي است كه نيروهاي غريزي در وجود او به خوبي اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبي بر نيروهاي غريزي نظارت ندارد.
بنابراين چنانچه ذهن آگاه نتواند راهي براي خروج نيروهاي غريزي پيدا كند كه مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهايي بر خلاف هنجارهاي اجتماعي ميزند و يا ميان دو دسته از فشارهاي دروني و بروني قرار ميگيرد و دچار بزهكاري ميشود.
تعريف بزه و رفتار بزهكارانه در هر جامعهاي توسط قوانين حقوق ي و هنجارهاي اجتماعي آن جامعه مشخص ميشود. بايد اذعان داشت كه قرنهاست رفتارهاي قتل، دزدي، تخريب، نزاع، كلاهبرداري، تجاوز، آتش افروزي و... به عنوان رفتار بزهكارانه پذيرفته شده است و همه جوامع براي آن تعريف مشخصي دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و ميزان تنبيهي است كه بر اساس قوانين حقوق ي آن جامعه تعيين ميشود. البته بزه را بر اساس ارزشها و تعيين ارزشها يا بر حسب زمان و مكان تعريف ميشود. با رويكردهاي مختلف به موضوع بزهكاري و تعريف حقوق معلوم ميگردد كه بزه از ديدگاه حقوق ي، جامعه شناسي و جرم شناسي متفاوت است.
“هير شي” معتقد است بزهكاري وقتي اتفاق ميافتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شوند يا به طور كلي از بين بروند. اين قيود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بيان خواهيم نمود:
1. وابستگي: در حقيقت يك نوع قيد و بند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت هنجارهاي اجتماعي ميكند، اين وابستگي را “هيرشي” همپايه وجدان اخلاقي و يا من برتر ميداند.
2. تعهد: تعهد همپايه عقل سليم يا خود است
3. درگير بودن: ميزان مشغوليت فرد در فعاليتهاي مختلف است كه باعث ميشود او وقت براي انجام كار خلاف نداشته باشد.
4. باورها: ميزان اعتباري كه فرد براي هنجارهاي قرارداد ي اجتماع قائل است.
اقسام بزهكاري
بزهكاران را از لحاظ مطالعات اجتماعي و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع كاري كه انجام ميدهند، ميتوان به سه گونه زير تقسيم كرد:
1. بزهكاري بر عليه اشخاص عادي جامعه كه زندگي عادي بر اساس فرهنگ و قانون براي خود انتخاب كردهاند. مثل كشتن آنها به عمد و يا غير عمد، تهديد آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف كه تمام اين اعمال از لحاظ قانون ي، عرف و فرهنگ جامعهپذير نميباشند و كسي كه مرتكب چنين اعمالي گردد، بزهكار يا مجرم خوانده ميشود.
2. بر عليه دارايي و مالكيت ديگران، البته اگر مالكيت از طريق مشروع و نتيجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدي و بردن اموال منقول قيمتي، جعل اسناد و مدارك مربوط به مالكيت، دزدي اتومبيل و يا غارت كردن اموال ديگران. كساني كه مرتكب چنين اعمالي شوند مجرم يا بزهكار ناميده ميشوند.
3. بزهكاري بر عليه نظم عمومي و سلامت افراد جامعه مانند ارتكاب جرايمي از قبيل فحشا كه نظام اجتماعي خانوادهها را بر هم ميزند و يا به عدم تشكيل خانواده منجر ميگردد. يا مبادرت به قمار بازي كردن كه حقوق ديگران را به مخاطره مياندازد و يا استعمال مواد مخدر كه به نابودي نيروي انساني سازنده اجتماع كمك ميكند.
عوامل موثر بر وقوع بزه
بيشك يكي از عوامل مهم در وقوع بزه محيطهايي است كه بزهكار با آنها سرو كار دارد. وي تحت تاثير اين محيطها است كه شخصيتش شكل ميگيرد:
- محيط فرهنگي
منظور از محيط فرهنگي در جرمشناسي كليه جنبههاي فرهنگي هر اجتماع اعم از آداب، رسوم، اخلاقيات، اعتقادات و نيز موسسات مربوط به تعليم و تربيت و كليه امور مربوط به آنهاست كه به نحوي از انحاء شخصيت اطفال و نوجوانان را تحت تاثير قرار داده و عامل موثري در ميزان بزهكاري آنان محسوب ميشود. آنچه مسلم است آموزش و پرورش، سواد آموزي است و سوادآموزي نيز جز وسيله چيز ديگري نيست. حال بسته به اين است كه اين وسيله در اختيار چه كسي و براي چه منظوري مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر در دست غير صالح قرار گيرد استفاده نامشروع ميكند. و ميشود مصداق شعر سنايي: چو دزدي با چراغ آيد گزيدهتر برد كالا؛ و اگر دست فرد صالح قرار گيرد استفاده مشروع ميكند و ميشود مصداق يك انسان كامل.
- محيط طبيعي
منظور از محيط طبيعي، محيط خارجياي است كه انسان در آن زندگي ميكند و ميتواند به نحوي در بزهكاري افراد موثر واقع شود. اين عامل براي اولين بار مورد توجه “بقراط” قرار گرفت. اين دانشمند به پزشكان توصيه نموده بود كه قبلا در وضع اقليمي، فصول و باد و هوا بررسي كنند. “ساترلند” نيز در بحث مشابهي در اين زمينه نموده مينويسد: قرنهاست بعضي از مكاتب كوشش كردهاند عوامل طبيعي رفتار مجرمانه را كشف و ارائه نمايند نتايج تحقيقات آنان حاكي است كه آمار جرايم عليه اموال در ماههاي زمستان بيش از فصول ديگر نشان ميدهد و جرايم عليه اشخاص بيشتر در ماههاي تابستان اتفاق ميافتد. اين عقايد در مورد بزهكاري اطفال و نوجوانان پذيرفته نيست چرا كه جرايم بر ضد اموال بالاخص سرقت كه رقم بزرگ بزهكاري را تشكيل ميدهد ممكن است در كليه فصول سال متفاوت باشد.
مثلا جرايم جنسي بيشتر در اواخر بهار و اوايل تابستان- خاتمه امتحانات و شروع تعطيلات- و جرايم بر ضد اشخاص با تشكيل باند در تابستان بيشتر از فصول ديگر ارتكاب مييابد.
- محيط اقتصادي
عامل ديگري كه ممكن است در بزهكاري اطفال و نوجوانان موثر واقع شود، عامل اقتصادي است كه جرمشناسان توجه خاصي بدان مبذول داشتند و در اكثر نوشتهها از اين عامل مطالبي به رشته تحرير در آوردهاند. بنابراين جرمشناسان در اصل موضوع كه عامل اقتصادي در بزهكاري موثر است اتفاق نظر داشته و اگر اختلافي در پارهاي موارد به چشم ميخورد از نحوه تاثير جنبههاي مختلف اين عامل قوي است. بدين صورت كه گروهي تضاد طبقاتي و عدم توزيع عادلانه ثروت و دستهاي فقر و درماندگي وتهيدستي و برخي تمايل به ثروتمند شدن و تجمل پرستي و همچنين گروهي، بيكاري و قرض و نيز عدهاي نداشتن توانايي لازم را براي برآوردن احتياجات زندگي و بعضي نيز ترس از كسر شدن اموال و يا آنچه را كه دارند و بالاخره عدهاي حرص و طمع و گروهي بحرانهاي اقتصادي و تورم و رشد و توسعه صنعت و نوسانات قيمتها و نيز دستهاي گرسنگي و قحطي را مبناي بزهكاري دانسته ومعتقدند كه اين عوامل در بروز جرايم مختلف بويژه جرايم مالي تاثير غيرقابلاانكاري دارد.
علل و عوامل بزهكاري
اكثر روانشناسان را عقيده بر اين است كه بزهكاري نوجوانان را بايد در اين علتها جستجو كرد:
1. خانواده نابسامان
2. ناايمني عاطفي
3. عقب ماندگي عاطفي
4. انحراف عاطفي، نارسايي اجتماعي
5. انحرافهاي اجتماعي
6. تعارضات فرهنگي
7. فقر اقتصادي
8. بيسوادي
9. جعل مادي و معنوي
10. تبعيض
11. فساد
12. عدم برخورداري از رفاه و بهداشت
13. حكومت نالايق
بايد توجه داشت كه تاثير عوامل نامبرده هميشه و درباره همه بزهكاران يكسان نيست. بلكه تاثير آنها بر حسب افراد مختلف فرق ميكند. يك بزهكار بايد از شريك جرمش جدا در نظر گرفته شود. به عبارت ديگر بزهكاري يك پديده طبيعي و ذاتي نيست و هيچ فرد بزهكاري، بزهكار و تبهكار متولد نميشود. بلكه عوامل متعدد و متنوع محيطي و در راس آنها به احتمال زياد محيط خانواده است كه فرد را به سوي بزهكاري ميكشد.
منبع:
1. روزنامه رسالت
http://hoghooghonly.blogfa.com/post/381
سایت : http://www.daneshju.ir